فی ما فی

ساخت وبلاگ
ایرنا نوشت: کاخ کرملین خبر یک رسانه ایرانی را مبنی بر اینکه مسکو پیش از وقوع کودتا در ترکیه، هشدار های لازم را به رییس جمهوری این کشور داده بود، نادرست خواند.

دیمیتری پسکوف سخنگوی ریاست جمهوری روسیه امروز (پنجشنبه) این موضوع را که مسکو چند ساعت قبل از وقوع کودتا شامگاه جمعه در ترکیه از آن آگاه شده بود و به ترکیه نیز اطلاع داده، تکذیب کرد.

خبرگزاری ایتارتاس و روزنامه کامرسانت آنلاین به نقل از پاسخ پسکوف به پرسش خبرنگاران نوشته اند: من چنین اطلاعاتی ندارم و نمی دانم خبرگزاری ایرانی در خبر خود به چه منابعی استناد کرده است.

پس از وقوع کودتا، این خبر یک رسانه ایرانی در روسیه به صورت گسترده بازتاب یافت که یک دیپلمات ترکیه گفته است، چند ساعت پیش از آغاز عملیات نظامیان، مسکو پیام هشدار کودتا را برای رجب طیب اردوغان رییس جمهوری این کشور ارسال کرده بود.

رسانه های روسیه براساس این خبر نوشته بودند که نظامیان روسی مستقر در پایگاه حمیمیم سوریه با استفاده از دستگاه های پیشرفته شنود، چند ساعت پیش از عملیات آغاز کودتا اطلاعات دریافت شده از مکالمات نظامیان ترکیه برای انجام عملیات براندازی را ثبت و و برای رییس جمهوری این کشور ارسال کرده اند.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 22:25

 باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: ملک قدیمی ساز با میانگین 5 الی 6 میلیون تومان در منطقه سعادت آباد علامه خرید و فروش می شود.

در حال حاضر اپارتمان های نوساز در منطقه سعادت آباد تا متری 22 میلیون تومان خرید و فروش می شود.

زنده دل، کارشناس املاک در منطقه سعادت آباد در خصوص رونق بازار خرید و فروش مسکن در سعادت آباد اظهار داشت: اوضاع نابسامانی در مسکن وجود دارد که تنها اشخاصی برای نیاز مالی آپارتمان خود را به فروش می گذارند که این امر باعث رکود اقتصادی شده است.

وی در خصوص قیمت های حال حاضر برای خرید و فروش در بازار مسکن اظهار داشت: قیمت های حال حاضر مسکن همراه با رکود هم باید کاهش پیدا کند، این در حالیست که قیمت ها به صورت واقعی ارائه نمی شود.

خانه های متری 22 میلیون تومانی در پایتخت

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 120 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 22:25

وزیر کشور از کشف یک تونل تروریستی در شرق کشور خبر داد. رحمانی فضلی گفت در این ماجرا 40 نفر دستگیر شده اند.

وزیر کشور از کشف یک تونل تروریستی در شرق کشور خبر داد. رحمانی فضلی گفت در این ماجرا 40 نفر دستگیر شده اند.
 
وزیر کشور که در نشست فصلی خانه احزاب سخن می گفت از آخرین تهدید های امنیتی در کشور رونمایی کرد.
 
او گفت: «دو شب قبل ما در کشفیات‌مان در شرق کشور با تونلی مواجه شدیم که در زمین خانه‌ای تا عمق 20 متری حفر شده بود و 40 متر نیز به جلو رفته بود که قصد از حفر آن انفجار در آن حوالی بود و در این ماجرا 40 نفر دستگیر شدند.»
 
پیش از این اخباری از دستگیری اعضای یک تیم خرابکاری و انفجار در اماکن مختلف خاش منتشر شده بود.
 
در ماه های اخیر چندین گروه تروریستی- تکفیری در کشور منهدم شده اند. گروه های که در تهران و در چند استان دیگر قصد انجام عملیات های خرابکارانه داشته اند.
 
 وزیر کشور همچنین با اشاره به ناامنی ها اخیر در غرب کشور گفت: «در غرب کشور هم کومله‌ها و دموکرات‌ها بعد از 20 سال که عملیات‌های نظامی‌شان متوقف شده بود، عملیات نظامی انجام می‌دهند و در واقع همه این‌ها تلاش دارند تا تحولات منطقه‌ای را با محوریت ایران پیش ببرند.»
 
اشاره رحمانی فضلی به تحرکات نظامی اخیر این دو گروه در مناطق کرد نشین کشور است که در ماه های اخیر شدت گرفته است.
 
گروهک دموکرات کردستان در دو ماه اخیر عملیات های فراوانی علیه نیروهای امنیتی کشورمان در مناطق مهاباد و برخی بخش های استان کردستان داشته است.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 22:25

برگردیم به اصل ماجرا؛ چند شب پیش به‌ طور اتفاقی از کنار یکی از همین پاتوق‌ها رد ‌شدم و با دیدن صحنه عجیبی مجبور به توقف شدم. چند جوان که فردایش فهمیدم نوچه‌های پاتوق‌دار هستند، به سوی یکدیگر شلیک می‌کردند. یکی دو تایی‌شان پشت درخت سنگر گرفته‌ بودند و چند نفری که در حال فرار بودند مدام به عقب برمی‌گشتند و تیراندازی می‌کردند. لحظه‌ای به سرم زد که از ماشین پیاده شوم و دنبال‌شان راه بیفتم و اینکه بالاخره چه اتفاقی می‌افتد اما عقل حکم می‌کرد بنشینم توی خودرو و از همان‌جا تماشا کنم.

روزنامه ایران نوشت: حضورشان در ترافیک و شلوغی غروب تا ساعت 10 -11 شب آنچنان مشهود نیست. اگر ساعت 12 شب به بعد گذرتان به اتوبان چمران، شمال به جنوب نزدیک پل مدیریت بیفتد یا نزدیک برج‌های معروف و گرانقیمت آتی‌ساز حتماً آنها را خواهید دید.

پیش از اینکه فراموش کنم باید توضیحی درباره پاتوق‌ها بدهم. پاتوق‌ها برای معتادان کارتن‌خواب و بی‌خانمان حکم سرپناهی دارند که هم جای خواب‌شان است و هم جای مصرف. برای کسانی که دنبال تهیه مواد و مصرف هستند، پاتوق بهترین مکان است به‌ شرطی که پلیس سراغ‌شان نیاید و پاپیچ‌شان نشود. بر اساس آمار، در هر شبانه‌ روز نزدیک به هزار مصرف‌کننده به این پاتوق‌ها تردد دارند و در صورت جمع شدن پاتوق، محل دیگری برای این کار از سوی پاتوق‌داران ایجاد می‌شود.

قوانین خاص پاتوق‌ معتادان
برگردیم به اصل ماجرا؛ چند شب پیش به‌ طور اتفاقی از کنار یکی از همین پاتوق‌ها رد ‌شدم و با دیدن صحنه عجیبی مجبور به توقف شدم. چند جوان که فردایش فهمیدم نوچه‌های پاتوق‌دار هستند، به سوی یکدیگر شلیک می‌کردند. یکی دو تایی‌شان پشت درخت سنگر گرفته‌ بودند و چند نفری که در حال فرار بودند مدام به عقب برمی‌گشتند و تیراندازی می‌کردند. لحظه‌ای به سرم زد که از ماشین پیاده شوم و دنبال‌شان راه بیفتم و اینکه بالاخره چه اتفاقی می‌افتد اما عقل حکم می‌کرد بنشینم توی خودرو و از همان‌جا تماشا کنم.

از شانس من فیلم اکشن 2 دقیقه بیشتر طول نکشید و صدای تیراندازی قطع شد. حالا فقط صدای ماشین بود که ساعت 3 نیمه شب شنیده می‌شد. هنوز در شوک این صحنه بودم که در بزرگراه حکیم و در چند قدمی دوربرگردان مدرس به صحنه دیگری برخوردم؛ 5 موتور در حاشیه بزرگراه پارک کرده‌ بودند و آدم بود که از لای شمشاد‌ها بیرون می‌پریدند و به سمت‌شان می‌رفتند. نمی‌دانم چه خبر بود. آخر این موقع شب این آدم‌ها کی هستند و چه می‌کنند؟ اصلاً امشب چه خبر است؟

روز بعد به پاتوق استخر در کنار پل مدیریت رفتم. همان‌جایی که شب گذشته تیراندازی شده‌ بود. تا چشم کار می‌کرد آدم‌های جور‌واجور از دور و اطراف به‌ طرف پاتوق می‌رفتند. از زن جوان گرفته تا مردهای 30 - 40 ساله‌ای که صورت‌شان پیر پیر شده بود. حدود 100 نفر یا کمی بیشتر. 2 مرد جوان که از دور سالم و قوی به نظر می‌رسند در حال نگهبانی بودند. از معتادی که با فاصله زیادی از پاتوق، کنار درخت نشسته بود و بساطش را همان‌جا ‌راه انداخته بود و دود را به اعماق جانش فرو می‌برد از پاتوق می‌پرسم. اول جواب نمی‌داد. بعد از چند دقیقه‌ای که حسابی دود گرفت، زبانش باز می‌شود: «مأموری یا خبرنگار؟»

- کدومشون بهتره؟

- هیچ‌کدوم.

می‌گویم خبرنگارم و برای دیدن پاتوق آمده‌ام. می‌خواهم بدانم اینجا چه می‌کنند و چه کسی رئیس پاتوق است؟ سرانگشتان سیاه و تاول‌زده‌اش را جوری تکان می‌دهد که بفهماند نشر اطلاعات خرج دارد. بعد از گرفتن مبلغ مورد نظر شروع می‌کند: «ببین داداش این پاتوق «رضا درازه» الانم خودش زندانه و نوچه‌هاش اینجا رو اداره می‌کنن. به منم گفتن که حق ندارم پاتوق بیام به خاطر اینکه ازشون مواد نخریدم دیگه راهم نمی‌دن. هرکس میاد پاتوق، باید از پاتوق‌دار و آدم‌هاش مواد بخره وگرنه از پاتوق می‌ندازنش بیرون.»
قسطی حرف می‌زند و باید مدام سؤال پرسید که چند کلمه‌ای جواب پس بدهد.

- چه جور آدم‌هایی اینجا میان؟

- همه‌جور آدم. از من بی‌خانمون گرفته تا دانشجو و مغازه‌دار و آرایشگر و...

- چرا اینجا؟

- چرا نیان! بهتر از اینجا کجا می‌تونن برن؟ مواد که هست، مکان هم رایگان. میان می‌خرن و می‌کشن و می‌رن. هیچ‌کس از دوست و آشنا و فامیلشون هم نمی‌فهمه. اینجا برای آدم‌هایی مثل ما که خونه و زندگی و کار ندارن، بهترین جا برای زندگیه اگر این آدم‌های پاتوق‌دار بذارن.

- پاتوق‌دارها چه‌کار با شماها دارن؟

- اینجا صفر تا صد فروش و هر چیزی که به مواد ربط داره دست اونهاست. اگر کسی بیرون نشئه کنه و بیاد پاتوق و آدم‌های پاتوق‌دار بفهمن که از جای دیگه‌ای مواد خریده با چک و لگد می‌ندازنش بیرون.

- این آدم‌ها چطوری پاتوق‌دار شدن؟

- با زور. پرکمر هر کدومشون یه اسلحه هست. به زور میان و جایی که پاتوق مصرف‌کننده‌هاست رو می‌گیرن و براش قانون می‌ذارن. هر کسی هم که اعتراضی داشته باشه اونقدر می‌زنن تا سگ‌کش بشه. بعضی وقت‌ها که با خودشون درگیر می‌شن تیراندازی می‌کنن. آدم‌های خطرناکی هستن. یک وقت نری سمت پاتوق‌! اگر شک کنن که خطری براشون‌داری سمتت تیراندازی می‌کنن. از هیچ چیز نمی‌ترسن.

- به‌نظرت چقدر درآمد دارن؟

- ببین داداش اولش یک چیز بهت بگم. هر وقت بیای اینجا نوچه‌های پاتوق‌دار هستن. خودش هم غروب به بعد میاد. البته رضا که زندانه فعلاً برای خودش جانشین گذاشته. صبح و غروب اینجا خیلی شلوغه. هر کس به توان مالیش مواد می‌کشه. من دوا می‌زنم. اونی که وضعش بهتره شیشه، یکی تریاک و... حداقل روزی 700 - 600 نفر اینجا میان. اگر میانگین هر نفر 10 هزار تومان مواد بکشه، میشه روزی 7 میلیون. تازه من کم گفتم؛ یکی از بچه‌ها می‌گفت که رضا قبل از اینکه زندان بیفته روزی 13 - 12 میلیون درآمد داشت. بعضی آدم‌ها روزی 3 - 2 بار میان برای مصرف.

حالا می‌فهمم که تیراندازی و درگیری پاتوق‌دارها و نوچه‌هایشان بی‌دلیل نیست؛ حرف از درآمد ماهی 300 - 200 میلیون پول است که دست‌کم نصف به نصف سود است.

کوچ پاتوق‌ها از جنوب شهربه شمال‌ شهر
برای سردرآوردن از فعالیت پاتوق‌داران به سراغ یکی از افسران ارشد پلیس تهران در زمینه مبارزه با مواد مخدر می‌روم که بنابه دلایلی نمی‌خواهد نامی از وی در این گزارش برده شود: «پس از اجرای چند طرح در محله‌های شوش و هرندی و سایر مناطق آلوده به مصرف‌‌کنندگان مواد مخدر، معتادان به سایر مناطق تهران کوچ کردند. با شناسایی این مناطق و جمع‌آوری آنها پس از مدتی که توجه به پاتوق‌ها کمتر می‌شود مصرف‌کنندگان و پاتوق‌داران دوباره به آن پاتوق برمی‌گردند.

گاهی پاتوق‌ها با قیمت‌های بسیار بالایی فروخته‌ می‌شوند. هر پاتوق به‌طور اختصاصی مواد می‌فروشد. در یک پاتوق فقط شیشه و حشیش می‌فروشند، در یک پاتوق دیگر هروئین و تریاک. این مسأله بستگی به دور و نزدیک بودن پاتوق‌ها به یکدیگر دارد.»

وی با تأیید اینکه گاهی پاتوق‌دارها یا نوچه‌هایشان برای از دور خارج کردن حریف از صحنه عرضه مواد، دست به اسلحه می‌برند، می‌افزاید: «معمولاً گردانندگان پاتوق از افرادی که به چوبدار معروف هستند، برای نگهبانی در اطراف پاتوق استفاده می‌کنند، این افراد معتادند و برای دریافت مواد مخدر روزانه ۶ تا ۱۰ ساعت کشیک می‌دهند و به محض مشاهده مأموران با تلفن همراه یا سوت کشیدن آنها را خبردار می‌کنند. وقتی فروش مواد مخدر برای سوداگران مرگ که روزانه به هزاران مصرف‌کننده مواد می‌رسانند، سود نجومی داشته ‌باشد، تلاش برای گرفتن پاتوق دیگران گاهی به قتل و خونریزی می‌انجامد.

البته ما بیشتر این افراد را زیر نظر داریم و روزانه نزدیک به 180 خرده‌فروش و ساقی را دستگیر می‌کنیم. متأسفانه تهران بین 10 تا 15 هزار معتاد کارتن‌خواب دارد که براحتی منطقه رفت و آمدشان را تغییر می‌دهند و هنوز طرح درستی برای ساماندهی و ترک آنها در نظر گرفته نشده‌است. باید بگویم اگر طرحی برای پیشگیری از افزایش معتادان به‌اجرا گذاشته شود و از طرفی دستگیری‌ قاچاقچیان و پاتوق‌داران ادامه داشته‌ باشد، می‌توانم بگویم تا چند سال آینده تعداد پاتوق‌ها و مصرف‌کننده‌ها به طرز محسوسی کاهش پیدا می‌کند. البته باید به ضعف و خلأهای قانون هم اشاره کنم که گاهی راه فرار را برای ساقی‌ها باز می‌گذارد.»

پاتوق عبدی و پاشا و استخر و حسین لره و محمدشاه هنوز هم فعالند. آدم‌هایی که آنجا می‌روند هر روز نزارتر و چند قدمی به مرگ نزدیک‌تر می‌شوند و چوبداران و پاتوق‌دارها هر روز فربه‌تر و پولدارتر. خدا کند روزی بشود که بادآورده را باد ببرد.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 16:49

افشاگری از
تصویری از محمد اچ. ملقب به اسماعیل آلمانی در ووپرتال آلمان
فرادید| تشخیص این مسئله که آیا افراد بازگشته از سوریه برای داعش جنگیده‌اند یا خیر، به هیچ وجه کار ساده‌ای برای مقامات اروپایی نیست. اما اطلاعاتی که به تازگی از این گروه تروریستی درز پیدا کرده می‌تواند کمک شایانی به آن‌ها کند. اشپیگل اسناد نگهداری شده در بوروکراسی داعش را مستقیما مشاهده کرده است.
 
به گزارش فرادید به نقل از اشپیگل،
ظاهرا محمد اچ. ساکن شهر ووپرتالِ آلمان در ژوئیه سال 2014 تصمیم گرفت یک ماه پس از فعالیت در داعش به آلمان برگردد. تصمیم او متعاقبا توسط بوروکراسی اداری داعش بررسی و پرونده وی بر اساس درخواستش بروز شد.

مقامات داعشی هر دو نام واقعی و نام جنگیِ او (اسماعیل الآلمانی) را در پرونده ذکر کردند. علاوه بر آن، مقامات این گروه تروریستی در قابل نام وی، عنوان «جنگجو» را یادداشت کرده بودند و اینکه قرار است او از شهر جرابلس به آلمان برگردد. دلیل بازگشت او نیز «خانواده» درج شده بود. داعشی‌ها گذرنامه این شخص را به او بازگردانده و او بدون هیچ مشکلی می‌توانست برگردد.
 
پرونده او اما در دست داعش باقی ماند؛ دست کم برای مدتی کوتاه!
 
واژه «دولت» در نام این گروه تروریستی اتفاقی نیست: داعش بسیار تمایل دارد تا نهادی کشور گونه را تاسیس کند و پیروان داعش نیز آرزوی تاسیس خلافت را دارند. یک استنباط جانبی از این موضوع می‌تواند این باشد که داعش تشریفات اداری متناسب با یک کشور را نیز در اختیار داشته باشد که بتواند اتفاقات را ثبت کند. اما اشتیاق داعش برای کشور شدن برای طرفداران جنگ طلبش اتفاق خوشایندی نیست و می‌تواند عواقب بدی را در پی داشته باشد.
 
به تازگی، فرم‌های خروج از داعش مانند همان فرمی که برای خروج محمد اچ. پر شده بود از داعش به کشورهای دیگر قاچاق شده و در نهایت به دست مقامات آلمانی رسیده است. اشپیگل و اشپیگل تی.وی. به مجموعه‌ای از اسناد این چنینی به زبان عربی دسترسی پیدا کرده است. اطلاعات به دست آمده در مجموع در مورد 400 "جهادگرایی" است که از مناطق تحت کنترل داعش خارج شده‌اند که 20 تن از آنان آلمانی بوده‌اند.

ماموریت سری
در بسیاری از پرونده‌های مربوط به خروج پرسنل داعش علت خروج عنوان شده است. در بسیاری از موارد، خانواده یا دلایل پزشکی دلیل اصلی بوده است اما در بین آن‌ها می‌توان دلایل بدشگون‌تری را نیز یافت. مامورین داعش روی فرم مردی که احتمال می‌رود آلمانی باشد، «ماموریت سری» را نوشته‌اند، گرچه هویت اصلی وی هنوز کاملا به تایید مراجع قانونی نرسیده است. در همان فرم و در مقابل «مهارت‌ها» نوشته شده است: «قتل.»

افشاگری از
 
کشف این اسناد باعث شده تا بازرس‌ها به مدارک بسیار مهمی دسترسی پیدا کرده باشند. دادستانی فدرال آلمان در حال حاضر بر روی بیش از 150 پرونده مربوط به جنگ داخلی سوریه و عراق کار می‌کند که 50 مورد دیگر نیز به بازپرس‌های دولتی ارجاع داده شده است. گرچه این تعداد بی‌سابقه بوده اما مقامات قضایی به سادگی قادر نیستند رای دهند. در حقیقت ممکن نیست که از شاهدین سوال شود، به جایی یورش برد و یا حتی تماس‌های تلفنی در مناطق جنگی را کنترل کرد. به همین دلیل، تهیه کردن مدارک و شواهد کافی برای ارائه در دادگاه کاملا کار دشواری است.
 
اما مدارکی که اخیرا کشف شده به بازرس‌ها می‌کند تا آن‌ها بتوانند اثبات کنند که جهادگران بازگشته از سوریه و عراق در واقع همان اعضای گروه تروریستی داعش بوده‌اند.
 
همسر در غل و زنجیر

برخی از افراطی‌های نام برده شده در این فرم‌ها در حال حاضر کاملا آزادنه می‌چرخند. مقامات امنیتی کاملا مراقبشان هستند زیرا آن‌ها افرادی خطرناک محسوب می‌شوند. با این وجود، پلیس نمی‌تواند آن‌ها را دستگیر کنید زیرا اثبات عضویتشان در داعش عملا هنوز ممکن نیست. در بسیاری از موارد، مانند مورد محمد اچ (یا اسماعیل آلمانی)، مقامات آلمان پیش از کشف آن پرونده‌ها هیچ اطلاعی از حضور این افراد در سوریه و داعش نداشتند.
 
محمد اچ 20 ساله پس از بازگشت از "جهاد،" به نحوی عمل نکرد که توجه دیگران را به خود جلب نکند. وی در اوایل سال 2015 همسرش را با زنجیر در شهر ووپرتال بست. یک سر زنجیر به مچ دست همسرش بسته شده بود – همانطور که در عکس‌های موجود در پرونده‌اش مشهود است – و انتهای دیگر زنجیر نیز به کوله پشتی او بسته شده بود. چهره و بدن همسرش کاملا پوشانده شده بود.
 
در یک روز چهارشنبه در ماه ژوئیه، خبرنگان شبکه اشپیگل تی وی در خیابان به محمد نزدیک شدند. او مردی تنومند و کلاه‌دار است. ظاهرش یادآور ویدیوهای تبلیغاتی داعش است: مغرور و مصمم. یکی از خبرنگاران از او پرسید که آیا عضو داعش بوده است؟ او با لحنی بی‌ادبانه پاسخ داد: «داری دروغ میگی. تو دروغگویی. اصلا کاری با تو ندارم.» او سپس از صحنه دور می‌شود.
 
محمد در راه رفتن به آپارتمانی بود که قصد داشت برای خودش و همسرش رهن کند: خانه‌ای سه خوابه با یک آشپزخانه و حمام که قیمتش هم خوب بود. او هنگامی که به دنبال یک دستگاه آپارتمان برای اجاره بود، به صاحبان خانه در شهرک انِپِتال در حومه ووپرتال گفته بود که او و همسرش در رفاه کامل هستند.
 
گفته می‌شود که محمد اچ. در خانه پدرش، نوعی مسجد برای گردهماییِ افراطی‌ها برقرار کرده است. یکی از مقامات ارشد امنیتی می‌گوید که محمد ارتباطات بسیاری داشته و یکی از افراد کلیدی در صحنه محسوب می‌شود. وی می‌گوید که محمد «کاملا غیر قابل پیش‌بینی است.»
 
او متعلق به نسل دوم "اسلامگرایان شرور" در منطقه ووپرتال است. در این منطقه پیشتر میزبان گروه سلفیِ میلاتو ابراهیم است که فعالیت آن در سال 2012 ممنوع شد. این گروه تبلیغاتچیان آلمانی زبانِ داعش «کریستیان اِمده» و «دنیس کوسپرت» را تحویل داده است. همچنین اولین آلمانی که برای داعش عملیات انتحاری انجام داد – رابرت بی. که در استان حمص موجب کشته شدن 50 نفر شد – نیز به همین گروه تعلق داشت.
 
عدم وجود ارتباطات بودار

پلیس بر این باور است که محمد اچ. قادر است در هر زمان و مکانی حمله انجام دهد و به همین دلیل در رده افراد «بسیار مخاطره آمیز» قرار گرفته که می‌تواند خطرات امنیتی را ایجاد کند. مقامات فدرال و دولتی در حال حاضر نام 500 اسلامگرا را در فهرست افراد مخاطره آمیز برای امنیت رده بندی کرده‌اند و رفتار آن‌ها را کاملا دقیق زیر نظر دارند. حدود نیمی از این افراد در حال حاضر در آلمان به سر می‌برند.
افشاگری از
فرم ثبتی داعش برای جنگجویان خارجی خود؛ این اسناد می‌توانند به کمک نیروهای امنیتی بیایند
محمد در اوت سال گذشته تلاش کرد دوباره به سوریه برگردد که پلیس فدرال آلمان مانع سفر او و همسرش در فرودگاه دوسلدورف به استانبول شدند. بازرس‌های پرونده معتقدند که این دو قصد داشتند وارد مناطق تحت کنترل داعش شوند. مقامات امنیتی ووپرتال نیز یک کارگروهِ ویژه برای بازجویی از محمد اچ انتخاب کردند. محمد به دلیل پرونده‌اش با همسر غل و زنجیره خود با نام «زنجیر» در آنجا مشهور است.
 
محمد پس از دستگیری نزدیک به یک ماه در بازداشت به سر برد، اما مقامات حکم به آزادی وی دادند زیرا نمی‌توانستند اثبات کنند که مقصد نهایی وی سوریه بوده است. از کامپیوتر و گوشی همراه محمد هم هیچ سرنخی پیدا نشد. هیچ نوع ارتباط بوداری اعم از چت و پیام متنی در گوشی او موجود نبود. پلیس نیز نتوانست اسناد خاصی را در خانه او پیدا کند. یکی از بازجویان آشنا به پرونده گفت: «شکی نیست که او باهوش است.»
 
محمد یک آلمانیِ ترک تبار است که از آن موقع و حتی علیرغم کشف اسناد جدید، کاملا آزادانه در حال چرخیدن است. شاید یکی از دلایل آن این باشد که مقامات مربوط در حال بررسی صحت این اسناد هستند. بازجویی از گروه تروریستی داعش باید مطابق با استانداردهای بالایی صورت گیرد و دستگاه پلیس فدرال آلمان نیز به دقت در حال بررسی فهرست داعشی‌ها و نحوه رسیدن آن فهرست به آلمان است. هولگر مونش، رئیس پلیس فدرال آلمان، می‌گوید: «بیشتر اطلاعات به دست آمده منطقی و مطابق اطلاعات پیشین ما است. به همین دلیل می‌توان گفت که این فرم‌ها کاملا واقعی هستند.» بازجویان پرونده اما باید اثبات کنند که این اسناد واقعی هستند و به نظر رسیدن آن‌ها کافی نیست. در غیر این صورت نمی‌توان از این اسناد در دادگاه استفاده کرد.
 
منشا اسناد

این اسناد اولین بار در یک بازار سیاه در مرز ترکیه و سوریه فروخته شدند؛ جایی که انواع عتیقه، مواد مخدر و نفت به شکلی مخفیانه از مناطق تحت کنترل داعش به سمت خاک ترکیه برده می‌شوند. این پرونده‌ها نیز حزو کالاهای قاچاقی بوده و تمام آن‌ها اصل نیستند.
 
در بهار سال جاری، یک افشاگری اطلاعاتی بر علیه داعش رخ داد. هزاران سند دیجیتال متعلق به کارکنان داعش به ترکیه منتقل و سپس در ازای مبالغ بالا به روزنامه نگاران، مامورین و فعالان فروخته شدند. حتی گاها بسته بندی‌های آن تغییر کرد و در این بین نام و تاریخ برخی از موارد تغییر کردند. این کار باعث شد تا مقامات آلمانی کار دشوارتری داشته باشند.
 
اطلاعات اضافی

یکی از منابع که در سوریه ارتباطات قوی دارد می‌گوید که احتمالا آن جنگجوی داعشی که این اسناد را قاچاق کرده احتمالا از اهمیت اطلاعاتی که منتقل می‌کرده خبر نداشته است. وی می‌گوید که یک شورشی سوری در نهایت از ارزش این اسناد آگاه شده و نزدیک به 50000 سند را جمع کرده است.
 
اشپیگل نیز از طریق یک واسطه به این اسناد دسترسی پیدا کرده است. رسانه‌های دیگر نیز این گنجینه اطلاعاتی را بررسی کرده‌اند که اکثر آن‌ها فرم‌ها ورود نگهداری شده توسط داعش بوده‌اند. از این رو، مقامات داعش نه تنها هنگام خروج جنگ طلبان خارجی از مناطق تحت کنترل خود از آن‌ها سوال می‌کردند، بلکه در بدو ورود نیز از آن‌ها بازحویی به عمل می‌آمد و اسنادش نیز نگهداری می‌شد.
افشاگری از
برخی حتی فکرش را هم نمی‌کردند که پای داعش به خاک اروپا باز شود - تصویر مربوط به ورشگاه هانوفر آلمان است

سوابق ورود و خروج این افراد بنا به دلایلی از اهمیت بالایی برای مقامات امنیتی برخوردار است، چرا که آن‌ها اینک می‌توانند دریابند که چه کسی و چه زمانی به کشورش بازگشته است. برای نمونه، از حدود 800 جنگ طلب آلمانی که به سوریه و عراق سفر کرده بودند، حالا نزدیک به یک سوم آن‌ها به کشورشان بازگشته‌اند.
 
یکی از این افراد لِنارت ام.، ساعت ساز، است که برای داعش جنگیده بود. البته این را فعلا بر اساس همین اسناد می‌توان گفت. لنارت در محلی در نزدیکی فرودگاه هامبورگ زندگی می‌کند که رفاه زندگی آلمان در آن مشهود است. وقتی وقتی در 17 مه 2014 وارد سوریه و مناطق تحت کنترل داعش شد، گذرنامه، دو آیپاد و یک آیفونش را تحویل داد و هنگام بازگشت از سوریه در تابستان همان سال، وسایل الکترونیکی را پس نگرفت.
 
اشپیگل در ماه رمضان امسال، دو ساعت پیش از افطار پیش لنارت رفت. لنارت 23 ساله در حال راه رفتن به سمت مترو بود. او وقتی پرونده داعشی بودنش را دید، گفت: «هر کسی می‌تواند سفر خارجی برود. این کار اساسا مشکلی ندارد. آن جعلی است.»
 
گفته می‌شود که لنارت ام به خاطر ارتباط با جنبش «حزب التحریر» که از دل «اخوان المسلمین» پدید آمده، تندرو شده است. فعالیت این گروه از سال 2003 در آلمان ممنوع شد اما به شکل زیرزمینی و به امید ایجاد یک خلاقت به فعالیت خود ادامه داده است.
 
اسامی، اسامی مستعار و ملیت‌ها

یک زن نقابدار از پشت پرده آپارتمان لنارت بیرون آمد که احتمالا همسر 19 ساله‌اش "بتول" بود. او از این جهت برای مقامات آشناست که دو سال پیش از یک رهگذر در دویسبورگ خواست تا تلفن همراهش را قرص بگیرد. آن شخص پلیس را در جریان گذاشت زیرا آن خانم نقابدار کمی مشکوک به نظر می‌رسید. بعدها والدین آن دختر شکایتی را تنظیم کردند که دخترش برخلاف میل باطنی‌اش نگه داشته شده که البته آن شکایت راه به جایی نبرد. در این بین، احتمال ارتباط لنارت با داعش نیز رد شد.
 
داعش اطلاعات جمع آوری شده در مورد افراد بازگشته به کشورشان را در فایل‌های ورد نگهداری می‌کرد. این فایل‌ها مربوط به اواخر سال 2013 تا بهار 2015 است و به ترتیب ماه‌های عربی دسته بندی شده است: مثلا رجب یا رمضان. نام، نام مستعار و ملیت حداکثر 62 تروریست برای هر ماه لیست شده است. اطلاعات بیشتری نیز وجود دارد.
 
این اطلاعات نه تنها برای مقامات امنیتی که برای پژوهشگران نیز اهمیت دارد. تیمی از آکادمی نظامی وست پوینت آمریکا به رهبری «برایان پرایس» تصمیم گرفتند تا این پرونده‌های را به شکلی نظام‌مند دسته بندی کنند. این گروه 4173 فرم ورودی جنگجویان خارجی که توسط NBC به دستشان رسیده بود را بررسی کردند.
 
سرهنگ دوم پرایس می‌گوید: «اگر قرار باشد به خوبی با دشمنانمان بجنگیم، باید قبل از هر چیز آن‌ها را بشناسیم. این تیم تحقیقاتی اطلاعات به دست آمده توسط جهادگرایان (که اغلب آن‌ها در سال 2014 به سوریه سفر کرده بودند) را بررسی کرد. آن‌ها سپس، سن، ملیت، پیش زمینه‌های تحصیلی، دانش مذهبی و مهارت‌هایشان را با هم بررسی کرد.
 
پرایس می‌گوید: «تنوع در تمام زمینه‌ها بسیار جالب است. از نوجوانان گرفته تا افراد 60 ساله، از بی‌سواد گرفته تا فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، از هر سبک آدمی در بین داعش وجود دارد.» بسیاری در غرب بر این باورند که فقط مردان مجرد و ناامید به داعش می‌پیوندند. پرایس می‌گوید که این قضیه صحت ندارد. وی می‌گوید که تصور ایجاد دولت اسلامی – که به افراد تحصیل کرده هم نیاز دارد – باعث می‌شود تا این افراد جذب داعش شوند.
افشاگری از
لنارت اِم.
 
نشانه‌های مبهم

وی همچنین می‌گوید که داعش توانایی یادگیری و انطباق سریع را داراست. این گروه برخلاف گروه‌های قبلی سامانه مدیریت پرسنلِ قابل قبولی دارد و علاوه بر آن، مقامات داعش قابلیت‌های ویژه یا دانش خاص افراد خوب را ذکر می‌کنند.
 
برایان دادول، کارشناس ویژه داعش در مرکز مبارزه با تروریسم، می‌گوید: «افراد دارای تجارب نظامی یا هک کردن و همچنین افراد دارای ویزای کشورهای غربی، بیشتر توجه داعش را به خود جلب می‌کنند.» به نظر می‌رسد که داعش از مدت‌ها قبل برای حمله توسط افرادی که به کشورهایشان برمی‌گشتند، برنامه ریزی کرده بود. این در حالی بود که مقامات رسمی امنیتی کشورهای غربی هنوز باور داشتند که چنین حملاتی به اروپا تقریبا غیرمحمتل است.
 
نداشتن اطلاعات مذهبی

پژوهشگران مرکز مبارزه با تروریسم با بررسی پرونده‌های افرادی که از آلمان به داعش پیوستند، متوجه "کمبود شدید دانش مذهبی" این افراد شد. این قضیه همچنین برای سنان آ.، آلمانی ترک تبار که اسمش در پرونده‌های داعش آمده، نیز صدق می‌کند. سنان 27 ساله در حال حاضر به اتهام عضویت در گروه تروریستی «مجاهدین طالبان آلمان» در دادگاهی در برلین در حال محاکمه است. این گروه ارتباط نزدیکی با طالبان داشته و سال‌ها پیش در مرز افغانستان و پاکستان فاعلیت می‌کرد.

تا همین چند وقت پیش، مقامات نشانه‌های مبهمی در دست داشتند که بر اساس آن سنان در سال 2014 از وزیرستان به ترکیه و سپس به سوریه رفته باشد. وی در سپتامبر 2015 به یکی از کنسولگری‌های آلمان در ترکیه گزارش داد و در 18 دسامبر همان سال، پس از فرود آمدن در فرودگاه تِگل برلین، دستگیر شد.
 
بر اساس اسناد جدید، سنان به مدت دو ماه در تابستان سال 2014 در داعش عضویت داشته است. در فرم وی، "درمان" به عنوان دلیل خروج او از داعش عنوان شده است. اسناد مربوط به ورود و خروج به کمک بازجویان می‌آید، زیرا آن‌ها حالا یک مدرک اضافی برای محکوم کردن سنان در دست دارند. اینکه او آیا پس از بازگشت به دنبال مسائل درمانی درفته هنوز مشخص نیست.
 
منبع: Speigel
ترجمه: وبسایت فرادید
مترجم: سبحان شکری

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 15:43

چگونه
فرادید| در صورتی که غده تیروئید به اندازه کافی هورمون ترشح نکند، فرد دچار بیماری به نام «کم کاری تیروئید» می‌شود. این هورمون‌ها از اهمیت بالایی در بدن برخوردار هستند اما برای مبارزه با آن چه باید کرد؟
 
به گزارش فرادید*،
هیپوتیروئیدی (Hypothyroidism) یا کم‌کاری غده تیروئید در بین بیماری‌های غدد درون ریز شایع‌ترین بیماری پس از دیابت می‌باشد. به زبان ساده این بیماری هنگامی ایجاد می‌شود که غده تیروئید نتواند به اندازه نیاز بدن هورمون تولید کند.

هورمون غده تیروئید تری یدوتیرونین و تیروکسین  است. این هورمون‌ها وظیفه تنظیم مصرف انرژی، تولید گرما و تسهیل رشد در بدن را بر عهده دارند. گفتنی است این بیماری در زنان سه برابر شایع‌تر از مردان است.
 
این هورمون‌ها بسیار مهم هستند چرا که فعالیت قلب و مغز، سطح کلسترول، تنفس و دمای بدن را تنظیم می‌کند. کم کاری تیروئید باعث بروز انواع بیماری جدی از جمله اختلالات قلبی، درد مفاصل، چاقی و ناباروری می‌شود.
 
افسردگی، ضعف و خستگی، خواب‌آلودگی، خشک شدن پوست، عدم تحمل سرما، کاهش تعریق، کند تپشی، فراموش‌کاری، یبوست، افزایش وزن، اختلالات قاعدگی، سقط‌های مکرر، تاخیر در رفلکس‌ها، کم‌خونی و درد مفاصل و عضلات از دیگر عواقب کاهش کم کاری تیروئید است. اما قصد داریم ترکیبی را به شما معرفی کنیم که مشکل کم کاری تیروئید را از بین می‌برد.
 
مواد مورد نیاز:

  • یک چهارم قاشق چایخوری آب لیمو
  • یک چهارم قاشق چایخوری زنجبیل خشک
  • یک فنجان آب کرنبری
  • سه چهارم قاشق چایخوری آب پرتقال
  • یک چهارم قاشق چایخوری جوز هندی
  • نصف قاشق چایخوری دارچین سیلان
طرز تهیه
به اندازه دو لیوان آب جوش تهیه کنید. سپس زنجبیل، جوز هندی، دارچین و آب کرنبری را به آن اضافه کنید. مواد را به خوبی با هم ترکیب کرده و اجازه دهید برای  دقیقه به همان حالت باقی بماند. سپس لیمو و آب پرتقال را نیز به آن اضافه کنید. نوشیدنی شما آماده است.
 
شما می‌توانید بلافاصله پس از تهیه، آن را بنوشید. این کار باعث تقویت متابولیسم بدن و تنظیم کارکرد تیروئید می‌شود. ترکیب فوق همچنین سرشار از انواع ویتامین‌ها بوده و از این طریق باعث افزایش ایمنی بدن و کاهش التهاب بدن می‌شود که در درمان بسیاری از بیماری‌ها به شما کمک می‌کند.
 
منبع: beextrahealthynow.net
ترجمه: وبسایت فرادید

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 15:43

لباس همسر ترامپ نایاب شد
فرارو- شرکت تولید کننده لباس همسر ترامپ می گوید همه لباس‌های تولیدی این شرکت ظرف یکساعت به حراج رفته است.

به گزارش فرارو، همسر ترامپ با این لباس در نشست جمهوری خواهان سخنرانی کرد. سخنرانی که جنجالی شد. او متهم به کپی برداری از سخنرانی میشل اوباما در سال 2008 شد.

براساس این گزارش ملانیا ترامپ قبلا مدل بود و سلیقه او باعث شده است، شرکت تولید کننده لباسی که او در نشست جمهوری خواهان پوشیده بود همه این محصولش را به فروش برساند.

لباس همسر ترامپ نایاب شد

بنا به اعلام شرکت تولید کننده این لباس تنها همین لباس به رنگ صورتی مانده که با قیمت ۱۰۸۵، هنوز فروش نرفته است.


سایت ال اعلام کرد این لباس که دو هزار دلار می ارزیده، توسط یک طراح صرب در لندن طراحی شده است.

یک سخنگوی خانم ترامپ گفته او این لباس را دید، خوشش آمد و خرید.

لباس همسر ترامپ نایاب شد

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 15:43

تاکنون برای شما پیش آمده که حین رانندگی ناگهان خودروی شما خاموش شود و هرچه استارت می‌زنید، خودرو روشن نشود؟ به نشانگر سوخت خودرو نگاه می‌کنید که نشان از کافی بودن بنزین در باک خودرو دارد. با این وجود هر چه کلید خودرو را در سوییچ می‌چرخانید، هیچ صدایی مبنی بر احتراق در موتور خودرو شنیده نمی‌شود. در این حالت اولین فکری که به ذهن هر متخصص خودرویی خطور می‌کند، خرابی باتری است.

در تماس با امداد خودرو نیز نشانه‌ها را که توضیح می‌دهید علت اصلی را خرابی باتری خودرو عنوان می‌کند و بنابراین مجبور به شارژ باتری برای حرکت دوباره هستید.در چنین مواقعی تنها راه‌حل برای راه‌اندازی دوباره خودرو، باتری به باتری کردن است که می‌تواند مشکل را حل کند، اما این راهکار نیز موقتی است و باید باتری خودرو را تعویض کنید. هر چند نقص فنی در قطعات خودرو به مرور زمان یک موضوع عادی است اما کارشناسان معتقدند راه‌های زیادی برای جلوگیری از خرابی برخی قطعات وجود دارد که این موضوع نیازمند نگهداری خوب از خودرو است.

 باتري نیز یکی از قطعاتی است که توجه زیادی را از سوی راننده مي‌طلبد؛ زیرا سلامت قطعات برقی خودرو در گرو این قطعه است، قطعه‌ای که وظیفه تامین برق خودرو را بر عهده دارد، بنابراین نگهداری از آن می‌تواند بر عمر این قطعه بیفزاید و شما را از دردسر در راه ماندن حفظ کند.

بنا به گفته کارشناسان، باتری یکی از قطعاتی است که در آن بر اثر فعل و انفعالات شیمیایی، انرژی الکتریکی ذخیره می‌شود تا در صورت نیاز قابل استفاده باشد. بنابراین یکی از علائم خرابی باتری این است که هنگام استارت زدن، باتری نتواند استارت را به حرکت در آورد. علامت دیگر کم شدن پی‌در‌پی آب خانه‌های باتری است. نشانه سوم هم شیرین شدن آب باتری است که در صورت کنترل این سه موضوع می‌توانید از عمر باتری خود آگاه شوید. کارشناسان یک راه نیز برای آزمایش باتری پیشنهاد می‌کنند، اینکه درب خانه‌های باتری را باز کنید و به‌وسیله سیم نسبتا ضخیم دو قطب باتری را به هم وصل کنید، اگر آب داخل هر یک از خانه‌های باتری جوشید و غلیان کرد آن خانه باتری خراب است و باید صفحات داخل آن خانه عوض شود و چون این کار (تعویض صفحات) به‌طور اصولی انجام نمی‌شود، بهتر است باتری خودرو عوض شود.

موضوع مهم دیگر تشخیص نوع باتری خودرو است. آنگونه که کارشناسان می‌گویند، دو نوع باتري برای خودروها وجود دارد، باتري‌های «تر» یا باتري‌های اسیدی که در دسته باتري‌هاي قدیمی قرار مي‌گیرند و باتري‌هاي اتمی یا باتري‌هاي پیل‌خشک که امروزه بیشتر استفاده مي‌شوند.داوود اسماعیلی، کارشناس فنی خودرو در گفت‌وگو با خبرنگار ما یکی از راه‌های تشخیص خرابی در باتری اتمی را چراغ هشداری می‌داند که در صفحه پشت فرمان تعبیه شده است. درصورتی‌که رنگ سبز این چراغ خاموش شده باشد، یعنی عمر باتری شما رو به اتمام است.

باتری‌‌های اسیدی نیز که درونش صفحه‌های سربی وجود دارد چون به مرور زمان دچار خوردگی می‌شوند؛ بنابراین باتری متورم و دچار زنگ‌زدگی می‌شود و این موضوع نشان‌دهنده خراب شدن باتری خودرو است. اما برای تشخیص سلامت باتري خودرو در نوع تر آن، مي‌توانید سطح الکترولیت یا آب باتري را کنترل کنید. میزان آب باتري موجود در محفظه باتري باید 10 تا 15 میلیمتر بالاتر از صفحات سربی آن باشد، در غیر این صورت نیاز به رسیدگی دارد. نکته مهم دیگر اینکه همیشه به چکه‌هاي زیر خودرو توجه کنید، زیرا ممکن است این چکه‌ها مربوط به باتري خودروی شما باشد که در این صورت نشان از نشتی باتري خودرو دارد. این قطره‌هاي اسیدی مي‌تواند قطعات خودرو را دچار خوردگی و به آنها آسیب‌هاي فراوانی وارد کند. نکته مهم دیگر در باتری‌های «تر»،این است که اگر باتري به آب احتیاج دارد حتما به آن آب مقطر اضافه کنید.

با این وجود اسماعیلی معتقد است که عمر مفید باتري خودرو یک تا دو سال است و بسته به شرایط آب و هوایی، میزان رسیدگی به باتري یا میزان استفاده از خودرو عمر آن کم و زیاد مي‌شود. با این حال کارشناسان معتقدند اگر مي‌خواهید باتري خودرويتان عمر زیادی داشته باشد و طی زمانی که از آن استفاده مي‌کنید دچار مشکل نشوید، باید به رابطه چراغ‌ها و باتري خودرو توجه زیادی داشته باشید، برای مثال مواردی مانند نصب چراغ‌هاي مه شکن یا چراغ‌هاي اضافی برای خودرو مي‌تواند فشار زیادی به باتري بیاورد و عمر آن را کم کند؛ بنابراین وقتی خودرو خاموش است و هنگامی که مي‌خواهید دوباره استارت بزنید حتما چراغ‌هاي خودرو را خاموش کنید، زیرا استارت زدن هنگامی که چراغ‌ها روشن هستند فشار زیادی به باتري خودرو وارد می‌کند. اسماعیلی توصیه می‌کند در ترافیک‌هاي سنگین که موتور خودرو روشن است، بهتر است چراغ‌هاي بزرگ را خاموش کنید.

با این کار علاوه‌بر کاهش مصرف سوخت، دوام لامپ‌ها هم افزایش پیدا مي‌کند و از فشار وارده بر دینام هم کاسته مي‌شود. یکی دیگر از موضوعات اثرگذار بر باتری خودرو استفاده بیش از حد از کولر خودرو است که برای باتري مضر است؛ بنابراین تابستان فصلی است که به علت استفاده زیاد از کولر خودرو، باتری میزان بیشتری مصرف دارد و دچار استهلاک می‌شود.

داوود اسماعیلی در این رابطه مي‌گوید: وقتی کولر روشن مي‌شود چند موتور الکتریکی در خودرو همزمان شروع به کار مي‌کنند که آسیب‌پذیرترین اینها پمپ بنزین است که همیشه کار مي‌کند و فشار زيادي متحمل مي‌شود، بنابراین ممکن است باعث سوختن پمپ بنزین ‌شود.وی علت این موضوع را نوسانات برق در خودرو می‌داند بنابراین اگر مي‌خواهید از این اتفاق جلوگیری کنید، بهتر است باتري و دینام خودرويتان دارای آمپر بالایی نباشد. وی با اشاره به اینکه گرما و سرمای زیاد هم برای باتري خودرو ضرر دارد، می‌گوید: گرمی بیش از حد باعث خرابی صفحات و شبکه‌هاي داخل باتري و همچنین کاهش رسانایی الکتریکی مي‌شود که در نهایت باعث ضعیف شدن باتري و در نتیجه فرسودگی زودرس آن مي‌شود. سرمای زیاد هم مي‌تواند عمر باتري را کم کند. نکته دیگری که بسیاری از رانندگان خودرو باید به آن دقت کنند، توجه به قطب‌های باتري است. به اعتقاد کارشناسان همیشه باید به‌صورت چشمی قطب‌های باتری بررسی شوند. در صورتی که مواد سولفاته روی قطب‌ها وجود داشته باشد آن را با آب جوش تمیز کنید و مقداری گریس بر روی آن بمالید.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 14:27

 آخرین آمارهای تولید خودرو در جهان نشان می‌دهد که برزیل هفتمین خودروساز بزرگ جهان است. اما سال آینده که آمارهای جدید منتشر شود دیگر این‌گونه نخواهد بود. صنعت خودرو برزیل با چالش‌هایی رو‌به‌رو شده که موجبات کاهش فروش و تولید خودرو در این کشور را فراهم کرده است. اقتصاد این کشور درگیر یک دوره رکود شده است که دلایل آن را بیشتر در بی ثباتی سیاسی این کشور و فساد اداری جست‌وجو می‌کنند. خودروسازی در برزیل بیش از سه دهه پیش جدی شد و این کشور به سرزمین فرصت‌ها برای خودروسازان بزرگ جهان تبدیل شد. بسیاری از الگوهای تولید در کشورهای در حال توسعه ابتدا در برزیل آزمایش شده و سپس در دیگر کشورها به اجرا درآمدند.

برزیل نخستین کشوری بود که خودروسازان بزرگ جهان برای بازار آن خودرو اختصاصی طراحی کردند و این نشان از قابلیت‌های بازار این کشور دارد. اما اکنون اقتصاد روی رکود را به خودروسازی برزیل نشان داده است. هر چند خودروسازان برزیل عقیده دارند که این دوران طولانی نخواهد بود و بار دیگر پنجمین کشور پرجمعیت جهان روی خوش به این صنعت نشان خواهد داد. در ادامه نگاهی داریم به فراز و فرود این صنعت و به تعبیر مجله فوربس، اینکه چرا خودروسازان عاشق برزیل شدند؟!

 خبرهای بد برای برزیل تمامی ندارند. بحران سیاسی و تزلزل دولت از یکسو و رکود بی‌سابقه اقتصادی، این کشور را حتی از تب و تاب میزبانی المپیک 2016 ریو انداخته است. شرایطی که گفته می‌شود طی 25 سال اخیر تجربه نشده، با شیوع ویروس زیکا، اوضاع بدتر نیز شد. تمام اینها در حالی است که پتروبراس به‌عنوان بزرگ‌ترین شرکت نفتی این کشور درگیر فساد عظیم مالی و پرونده‌های قطور رشوه شده است. تنها کورسوی امید برزیلی‌ها، صنعت پرفروغ خودروسازی‌شان بود که البته این حوزه نیز چندی است با تلاطم‌های عجیب و غریبی دست و پنجه نرم می‌کند. صنعت خودرو برزیل با سابقه‌ای نه‌چندان طولانی، ناگهان با اقبال روبه‌رو شد و به‌عنوان حیاط خلوت بسیاری از خودروسازان نامدار دنیا، اقدام به مونتاژ محصولات ارزان برای بازار تشنه کشورهای در حال توسعه کرد. برزیل که هیچ‌گاه از فرصت‌های طلایی برای ساخت خودروی داخلی استفاده نکرد، اکنون در قامت یکی از بهترین مونتاژکاران دنیا با عقبگرد دسته‌جمعی شرکای خارجی خود مواجه شده است. ظهور فناوری‌های جدید برای خودروسازی که هنوز از روش‌های سنتی برای ساخت اتومبیل استفاده می‌کند، یک کابوس محسوب می‌شود. اگرچه هنوز زمان زیادی تا استفاده از لغت «فاجعه» برای اتومبیل‌سازان این کشور باقی مانده است؛ اما این‌طور که اوضاع داخلی برزیل نشان می‌دهد، هفتمین کشور خودروسازی دنیا آرام آرام به سمت پرتگاه کشیده می‌شود.

دیترویت دیگر قطب اصلی خودروسازی دنیا نیست. آلمان، چین، ژاپن و حتی برخی از بازارهای نوظهور آسیایی هر کدام در حال حاضر برای خود داعیه‌دار بزرگ‌ترین خودروسازان دنیا شده‌اند؛ اما واقعیت آن است که برگ برنده دست هیچ‌یک از این بزرگان نیست. درواقع آنقدر هزینه‌های جانبی و سربار تولید خودروسازی در کشورها و شرکت‌های نامدار و کهنه‌کار سر به فلک می‌زند که مجالی برای سرمایه‌گذاری‌های کهکشانی باقی نمانده است. عملا بازیگردانان اصلی این میدان، شرکت‌های آینده‌نگر و نه‌چندان بزرگی هستند که رویکردی آینده‌نگرانه به فناوری‌های نوین دارند. با این اوصاف سؤال مهمی که پیش می‌آید این است که سرانجام خودروسازان بزرگ چه می‌شود؟ تنها راه حل برون‌رفت از این معضل، ایده‌ای قدیمی و شاید 30 ساله است؛ استفاده از ظرفیت کشورهای در حال توسعه مانند ونزوئلا، فیلیپین، مصر، آفریقای جنوبی، مکزیک، آرژانتین و برزیل. شانس و اقبال در بین تمام اینها با گزینه آخر بیشتر همراه بود. این همان فلسفه‌ای بود که جنرال‌موتورز، فورد، فولکس‌واگن و دایملر هوشیارانه از دهه 70 استارت آن را زدند.

خودروسازی برزیل با تعبیر نسبی واژه صنعت، برای اولین‌بار در سال 1925 معنا پیدا کرد. زمانی که این کشور با مونتاژ دست و پا شکسته شورولت‌های از رده خارج جنرال‌موتورز شکل گرفت. در دهه 50 برزیل دروازه‌های خود را برای حضور شرکت‌های خارجی گشود؛ اما کمتر شرکتی جرات و جسارت حضور در این بازار ناشناخته و پرت را داشت. آمریکایی‌ها جزو اولین‌هایی بودند که بنا به دلایلی به برزیلی‌ها اعتماد کردند. جیپ با آفرود نظامی خود ویلیز برزیلی‌ها را شگفت‌زده کرد. سپس فورد آمد و با اف 100 اولین تجربه پیکاپ‌سازی را در تاریخ آنها ثبت کرد. سال 1958 تویوتا برای تولید نمونه‌های اولیه لندکروز با دولت برزیل وارد مذاکره شد. یک سال بعد فولکس‌واگن با قراردادی پر و پیمان بخش بزرگی از تولید بیتل و کُمبی را به خط تولید انحصاری‌اش در برزیل واگذار کرد. یک دهه گذشت تا فورد برای حضور در برزیل تصمیم واقعی خود را بگیرد.

 همان ایام فیات و مرسدس‌بنز به‌عنوان اولین نماینده‌های اروپا بازار بکر و فرصت‌های طلایی برزیل را کشف کردند. با شروع دهه 90 ناگهان این کشور جولانگاه انبوهی از برندهای ریز و درشت شد. از نیسان، رنو و پژو گرفته تا سیتروئن، میتسوبیشی و کرایسلر. حتی در دوره‌ای آئودی نیز تولید خودروهای شهری خود را به آنها واگذار کرده بود. با شروع سال 2000 برزیل با ثروتی هنگفت ناشی از درآمدهای بادآورده خودروسازی نیابتی برای دیگر کشورها، با تولید 3 میلیون دستگاه در سال خود را به‌عنوان یکی از 10 خودروساز برتر دنیا مطرح کرد. کاهش چشمگیر بیکاری و افزایش کهکشانی امید به زندگی و رشد عالی سرانه، برزیل را به قطب ارزان‌قیمت خودروسازی دنیا تبدیل کرد. در 2008 بود که با عبور از فرانسه توانستند به جایگاه ششمین خودروساز دنیا دست پیدا کنند. دولت برزیل فعالیت خود در صنعت خودرو را از مونتاژ قطعات مونتاژنشده آغاز کرد، اما به دلیل آثار نامطلوب آن بر بازارهای داخلی، با اتخاذ سیاست جایگزینی واردات اقدامات حمایتی از تولید داخلی را به کار برد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به الزام شرکت‌های خارجی به رعایت محتوای داخلی و اعطای مشوق‌های مالی برای شرکت‌های خارجی تامین‌کننده الزامات تعیین‌شده اشاره کرد. ماحصل این سیاست‌ها، تحقق نرخ‌های رشد بالا بین دوره 1968 و 1973 بود. از سال ۱۹۷۳ جهت‌گیری سیاست‌های این کشور به توسعه صادرات تغییر و طی زمان سیاست‌های مختلفی اعمال شد که مهم‌ترین آنها سیاست‌های تعرفه‌ای و مالیاتی؛ تقویت ارتباط میان دولت، صنعت و اتحادیه‌ها برای تعیین سیاست‌های قیمتی، مقداری و سرمایه‌گذاری؛ سهمیه بندی واردات بوده است. الزام خودروسازان خارجی به رعایت محتوای داخلی و انتقال فناوری به داخل کشور نیز همواره برگ برنده قراردادهای دولت‌های حاکم در برزیل با شرکت‌های برزیل بوده است.

واقعیت آن است که برزیل به‌عنوان تنها ناجی بزرگان در کوران بحران‌های مالی بود یا به تعبیری یک لبخند شیرین برای ایام تلخکامی دیگران محسوب می‌شد. برزیل هنوز یک اقتصاد بالقوه با ظرفیت‌های کشف‌نشده محسوب می‌شود. کارخانه‌ای به وسعت یک کشور. بزرگ‌ترین مصرف‌کننده خودرو در آمریکای جنوبی. بیش از 40 میلیون نفر از افراد متوسط این کشور از سال 2003 به این‌سو توانستند برای اولین‌بار یک خودروی شخصی داشته باشند. صنایع این کشور که یک‌سوم تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دادند، میزبان خوبی برای تولید نیابتی دیگر برندها و کشورها محسوب می‌شد. عملا این خارجی‌ها بودند که از سکوی پرتاب برزیل برای ثبت رکوردهایشان استفاده می‌کردند. آمریکایی‌ها با جی‌ام برای اولین‌بار با این حیاط‌خلوت آشنا شدند. سپس توپ به زمین آلمان‌ها با فولکس‌واگن افتاد و سرانجام از معدود فضای باقی‌مانده، ژاپنی‌ها با هوندا بهره گرفتند. البته تلاش‌های به نسبت موفقیت‌آمیزی نیز گهگاه از سوی ایتالیایی‌ها با فیات صورت می‌گرفت. موج جدید کشف پتانسیل‌های برزیل از سال 2007 با کیا و هیوندایی از کره، نیسان از ژاپن، ب‌ام‌و از آلمان، تاتا و ماهیندرا از هند و در آخر چری و جک از چین شکل گرفت. گویی دنیا در حال برگزاری یک مسابقه برای تبدیل ریو به دیترویت بوده است. هزینه‌های پایین منابع انسانی و تعرفه‌های ناچیز واردات مواد اولیه در این کشور، سودای خودروسازی را بیش از پیش جذاب می‌کرد. به‌طوری‌که حتی تویوتا بخشی از تولید محصول استراتژیک خود (کرولا) را در آنجا انجام داد.

اما در ادامه با جنجالی شدن پرونده‌های فساد مربوط به رئیس‌جمهوری دیلما روسف، برزیل ناگهان از یک مدینه فاضله تبدیل به برزخ شد. سقوط دولت این کشور بیش از آنکه مایه تاسف داخلی‌ها باشد، ابزار ترس خارجی‌ها شد. به‌طوری که طبق آمار انجمن ملی تولیدکنندگان خودرو برزیل، خرید و فروش اتومبیل‌های سواری 6/ 28 درصد در سال در طول سه ماهه اول سال 2016 سقوط کرد. آمار فروش اتومبیل‌های سنگین نیز 6/ 31 درصد کمتر از مدت مشابه در سال 2015 بود. کارشناسان سیاسی، این وضعیت شکننده اقتصادی را با پایانی نامعلوم معرفی کردند. اگرچه دولت قوانین سختگیرانه‌ای درباره محدودیت اخراج کارکنان و کارگران وضع کرده بود ولی این نوشدارو کمی دیر به نظر می‌آید. حزب حاکم به قدری نیروی کار ماهر را بیکار کرده بود که کارخانه‌های مونتاژ یکی پس از دیگری بسته می‌شدند. در نتیجه به طرزی برق‌آسا حجم واردات افزایش پیدا کرد و توان تولید بیش از گذشته، ضعیف‌تر شد. در میان موج گسترده اخراج‌ها در صنعت خودرو برزیل، کارگران خودروسازی این کشور برای حفظ معیشت و استانداردهای کاری دست به اعتصاب زدند. در حقیقت اقتصاد برزیل از پایان دوران رونق کالاها که در پی کندی رشد اقتصادی چین نمود کرد، به شدت آسیب دیده و صنعت خودرو بیشترین آسیب را از بحران اقتصادی که برزیل را در سال‌جاری وارد رکود کرد، متحمل شده است. تاکنون 38 هزار و 700 شغل در کارخانه‌های غول‌های خودروسازی جهان شامل جنرال‌موتورز، فولکس‌واگن و مرسدس‌بنز از بین رفته است.

 به این ترتیب 11 درصد از کل کارکنان صنعت خودرو برزیل اخراج شده‌اند. این شرکت‌های خودروسازی با کاهش 20 درصدی در میزان فروش خود مواجه شده‌اند که این مساله خود منعکس‌کننده افزایش میزان بیکاری تا 3/ 8 درصد در سه ماه گذشته و کاهش صادرات به آرژانتین به‌خاطر اوضاع نامساعد اقتصادی این کشور بوده است.

فولکس‌واگن و فورد اولین شرکت‌هایی بودند که نسبت به آینده حضور خود در برزیل به شک و تردید افتاده‌اند؛ اما بهره‌برداری هندی‌ها و چینی‌ها در این میان، حکایت از داستان دیگری داشت. پیش‌تر تصور می‌شد که با تضعیف برزیل، این مسوولیت را مکزیک و آرژانتین به عهده خواهند گرفت ولی اوضاع برای این دو همسایه هم آنقدرها که تصور می‌شد، جذاب نیست. ژانویه سال جاری میلادی، برزیل برای چهارمین سال پیاپی با کاهش تولید روبه‌رو شد. روندی که از ابتدای 2012 آغاز شد و پیش‌بینی می‌شود با روال کنونی زودتر از سال 2018 به سامان نرسد. تقاضا برای خرید خودروهای سواری سبک و سنگین ساخت برزیل به شدت پایین آمده است. از طرفی دیگر بزرگان فناوری اجازه حضور این کشور در بازی پرسود خودروهای خودران را نمی‌دهند. در یک کلام می‌توان گفت که صنعت خودرو برزیل در حال حاضر یک مونتاژکار بلا تکلیف است.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 14:27

خودروهای همه جا رو و شاسی‌بلند در اندازه‌های مختلفی ساخته می‌شوند و در بزرگ‌ترین اندازه وزن این ماشین‌های قدرتمند به بیش از 2500 کیلوگرم هم می‌رسد که این وزن بالا و جثه بزرگ موتورهای پر حجم و قدرتمندی را طلب می‌کند. این خودروها تمام امکانات ایمنی مورد تایید را دارا هستند و امکانات رفاهی آنها با استفاده از جدید‌ترین فناوری‌ها طراحی و پیاده‌سازی شده‌اند. در ادامه با جدید‌ترین و گران‌ترین خودروهای شاسی‌بلند لوکس آشنا خواهید شد.

لینکلن نویگیتور L

لینکلن از زیرمجموعه‌های شرکت فورد است که با داشتن ویژگی‌های شاسی‌بلندهای لوکس و بزرگ در لیست گران‌قیمت‌ترین‌های سال 2016 قرار گرفته است. فورد تجربه طولانی در ساخت خودروهای‌تراک و قدرتمند دارد و در برند لینکلن از سال 1998 تا امروز توانسته موفق عمل کند. لینکلن در مدل نویگیتور L از موتور اکوبوست 5/ 3 لیتری مجهز به تویین توربوشارژر استفاده می‌کند که می‌تواند قدرتی برابر با 380 اسب بخار تولید و با کمک جعبه دنده‌های 6 سرعته و خودکار به چرخ‌های 22 اینچی منتقل کند. قیمت مشخص شده برای این خودروی همه جا رو 76 هزار دلار است. سامانه‌های متعددی در این خودرو ایمنی و امنیت را برای سرنشینانش تضمین می‌کند و با داشتن انواع مختلف کیسه‌های هوا این لوکس قیمتی می‌تواند سرنشینان خود را در برابر انواع تصادف محافظت کند. این خودرو 5 متر طول و 9/ 1 متر ارتفاع دارد و با وزن 2800 کیلوگرمی ابعاد لازم برای قرار گرفتن در میان شاسی‌بلند‌های بزرگ را دارد.

تویوتا لندکروزر

لندکروزر از جمله خودروهایی بوده که در نسل‌های متعدد از گذشته دور تا به امروز در خط تولید تویوتا وجود داشته است و قدرت و کیفیت ساخت این خودروهای ژاپنی از جمله دلایل ماندگاری لندکروزرها بوده است. در مدل 2016 تویوتا از موتور هوشمند iForce با حجم 7/ 5 لیتر و هشت سیلندر با 32 سوپاپ استفاده کرده است که می‌تواند 381 اسب بخار در 5600 دور در دقیقه را تولید کند. جعبه دنده‌ای که تویوتا برای این مدل در نظر گرفته است 8 سرعته و خودکار است و سامانه‌های متعددی در این خودرو استفاده شده است که تمام این امکانات باعث شده است این خودرو از قیمتی معادل 83 هزار دلار شروع شده و بر اساس آپشن‌هایی که دارد قیمت آن بیشتر هم شود. آفرود با این خودرو تجربه‌ای متفاوت است و تمام حسگرها و فناوری‌ها در کنار هم قرار گرفته‌اند تا سرنشینان سفرهایی ایمن و راحت داشته باشند. شعار تبلیغاتی تویوتا برای این مدل «ایکونی برای همیشه» است که قطعا این شعار از جانب تویوتا اغراق آمیز نخواهد بود و محصولات گذشته به‌خوبی نشان‌دهنده این واقعیت بوده است.

اینفینیتی QX80

اینفینیتی محصول شرکت نیسان است که در رده خودروهای بزرگ و شاسی‌بلند و البته لوکس قرار می‌گیرد و با قدرت 400 اسب بخارش حرف‌های زیادی در آفرود برای زدن دارد. موتور استفاده شده در این خودروی 5 متری 6/ 5 لیتر حجم دارد که با 8 سیلندرش قدرت فوق العاده را به هر چهار چرخش منتقل می‌کند. در مدل QX80 جعبه دنده 7 سرعته و خودکار امکان رسیدن به سرعت 100 کیلومتر در ساعت تنها در 2/ 6 ثانیه را فراهم می‌کند که برای خودرویی با این ابعاد و وزنی معادل 2700 کیلو به نظر مناسب است. از نظر قیمت اینفینیتی توانسته نسبت به رقبایی که دارد ارزان‌تر به دست مشتریانش برسد و با 64 هزار دلار می‌تواند یکی از انتخاب‌های افرادی باشد که به‌دنبال خودرویی قدرتمند، لوکس و جا‌دار می‌گردند. به‌طور پیش فرض در این مدل چرخ‌های عقب محرک است و نسخه چهارچرخ محرک به‌صورت آپشن ارائه می‌شود که در میان خودروهایی با این اندازه و ویژگی کمتر به‌چشم می‌خورد.

لکسوس LX 570

ژاپنی‌ها با وجود شرکت‌هایی مانند تویوتا و نیسان سهم زیادی در خودروهای تولیدی در دنیا دارند و در میان این خودروها شاسی‌بلندهای همه جا روی ژاپنی جایگاه خاص خودشان را دارند. سری LX در لکسوس از سال 1996 تا به امروز در خط تولید حضور داشته است و در مدل 570 لکسوس موتوری با حجم 7/ 5 لیتری را انتخاب کرده است که می‌تواند 383 اسب بخار قدرت تولید کند و با جعبه دنده 8 سرعته می‌تواند در مدت زمان 2/ 7 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر در ساعت برسد. در میان خودرو سازان زبان طراحی شاسی‌بلند‌ها بسیار شبیه به هم هستند. لکسوس از نظر ایمنی نمره قابل توجهی کسب کرده است و با استفاده از کیسه‌های هوای پرده‌ای برای تمام سرنشینان و همچنان برای زانوهای آنها در برابر صدمات ناشی از تصادفات قدرت حفاظتی بالایی دارد. سایر سامانه‌های مرسوم مانند‌ترمز‌های ضد قفل، کروزر کنترل و تنظیم خودکار دمای داخل خودرو در این محصول لوکس هم دیده می‌شود. قیمت اعلام شده برای این خودروی 2700 کیلوگرمی 89 هزار دلار است.

مرسدس بنز کلاس GL550

برندی مانند بنز با سال‌ها تجربه در صنعت خودرو‌ همواره سبک و سیاق خاص خودش را در زبان طراحی استفاده کرده و این موضوع باعث شده است همواره محصولاتی قابل اتکا، مقاوم و گران قیمت را در لیست محصولات خود داشته باشند. بنز برای کلاس GL550 از قلب تپنده پر قدرت 7/ 4 لیتری استفاده کرده است که 8 سیلندر خورجینی‌اش می‌تواند قدرتی معادل 429 اسب بخار تولید کند که با دو توربو شارژر از قدرت موتور نهایت استفاده را می‌کند. قدرت فوق‌العاده تولید شده توسط موتور در این کلاس با کمک جعبه دنده‌ای 7 سرعته و خودکار به هر چهار چرخ 21 اینچی خودرو منتقل می‌شود. بنز سری GL را در مدل‌های مختلفی با پیشرانه‌های متفاوتی تولید کرده است اما قدرتمند‌ترین و گران‌ترین آنها سری GL550 است که با 91 هزار دلار یک سر و گردن از رقبای چهارچرخ محرکش بالا‌تر قرار گرفته است. سامانه‌های رفاهی و ایمنی زیادی در این خودروی لوکس، بزرگ و جادار در نظر گرفته شده است تا محصول نهایی درخور برند بنز باشد.

لندرور رنجروور

لندرور در نسخه کاملا لوکس خود تمام امکانات و تجهیزاتش را به کار بسته است تا خودروی تمام لوکسی چه از نظر فنی و چه از نظر زیبایی داخلی و مواد به کار رفته را به مشتریان وفادارش ارائه کند. قیمت این خودرو که از نظر آپشن‌های استفاده شده در آن خاص و سفارشی است 244 هزار دلار تخمین زده می‌شود. در این مدل هم همان موتور 550 اسب بخاری استفاده شده است اما فناوری‌هایی که در اتاق خودرو استفاده شده به مراتب پیشرفته‌تر است و راحتی بیشتری را برای سرنشینان فراهم می‌کند. برای مثال 20 حالت تنظیم صندلی‌ها به‌صورت برقی و استفاده از چرم‌های بسیار مرغوب و بسیاری امکانات دیگر دلیل قیمت بالای این مدل نسبت به سایر مدل‌ها بوده است. ظاهر بیرونی این لندرورها بر اساس طرح کلی مدل‌های گذشته است با این تفاوت که کمی تهاجمی‌تر شده است و سادگی نسبی در طراحی آن به‌چشم می‌خورد که در سایر رقبا این موضوع کمتر دیده می‌شود و آنها جثه بزرگ‌تری دارند.

کادیلاک اسکالاید پلاتینیوم

کادیلاک اسکالاید بزرگ و پر ابهت است و با جلو پنجره بزرگی که دارد با زبان بی‌زبانی حرف‌های زیادی در رابطه با قدرت پنهانش دارد. کادیلاک در این خودروی لوکس و قیمتی‌اش از پیشرانه‌ای با حجم 2/ 6 لیتر استفاده کرده است که از نوع EcoTec3 است که با داشتن 8 سیلندر خورجینی می‌تواند 420 اسب بخار قدرت تولید کند و این خودرو را قادر می‌سازد که با کمک جعبه دنده 8 سرعته در مدت زمان 8/ 5 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر در ساعت برسد که برای خودرویی با این عظمت کاملا مناسب و حیرت‌انگیز است. قیمت پایه این خودرو 91 هزار دلار است و در نسخه‌های پیش‌فرض فقط محور عقب محرک هستند و سیستم چهار چرخ محرک انتخابی است. در این خودرو هم انواع مختلفی از سامانه‌های ضد تصادف و ایمنی در نظر گرفته شده است تا جان سرنشینان در این غول فلزی در امان باشد. در سال‌های اخیر این مدل به‌روز‌رسانی شده است تا توان رقابتی خود را در دنیای همه جا روها حفظ کند.

کادیلاک اسکالاید ESV

مدل اسکالاید ESV نسبت به مدل‌های گذشته خود تغییرات جزئی را در سال 2016 تجربه کرده است با این حال جزو خودروهایی است که 8 نفر با بارها و ملزوماتشان می‌توانند در آن به راحتی و با ایمنی بالا سفر کنند و حتی کاروان یا‌ تریلری به آن وصل شود و از نظر قدرت و شتاب با وجود تمام این شرایط خودرو عملکرد بالا و مناسبی داشته باشد. موتور این مدل هم مانند پلاتینیوم 2/ 6 لیتر حجم دارد و مشخصات مشابهی دارد و می‌تواند 420 اسب بخار قدرت را در دور موتور 5600 دور در دقیقه تولید کند. صندلی‌های عقب در این خودرو امکان افقی شدن دارند و در صورت نیاز به فضای بیشتر در دسترس قرار می‌گیرد. در میان خودروهای لوکس با سایز بزرگ قابلیت‌های آفرود اهمیت کمتری دارد و عموما شرکت‌های خودرو‌ساز تلاش می‌کنند شرایط آسایش و ایمنی سرنشینان را فراهم ‌کنند.

لندرور رنجروور اسپرت

لندرور از جمله شرکت‌هایی بوده که از همان روزهای اول به‌طور ویژه‌ای وارد دنیای ماشین‌های شاسی‌بلند شده است. عموما این خودرو‌ساز از موتورهای چهار سیلندر در بسیاری از محصولاتش استفاده کرده است و خودروهای مکعبی این خودرو‌ساز انگلیسی در سراسر دنیا پراکنده شده‌اند. اما محصول جدید لندرور رنجروور اسپرت با حجم موتور 5 لیتری با 8 سیلندر و توربو شارژر 550 اسب بخار نیرو تولید می‌کند که برای خودرویی لوکس کاملا مناسب است. طراحی داخلی این خودرو کاملا راننده‌محور است و همه چیز برای داشتن یک تجربه رانندگی در ایمنی و راحتی بالا فراهم شده است. انتقال 550 اسب بخار قدرت به چرخ‌ها نیاز به جعبه دنده‌ای ویژه دارد که در مورد لنجرور اسپرت این وظیفه خطیر به وسیله جعبه دنده‌ای 8 سرعته و اتوماتیک انجام می‌شود. لندرور توانست از خودروهایی ساده و مکعبی به خودروهایی پیشرفته و قدرتمند با قیمت 111 هزار دلار برسد.

مرسدس بنز AMG GL

مرسدس بنز در کلاس AMG GL به‌عنوانی خودرویی لوکس و بزرگ کاندیدای دیگری دارد که قیمت بالایی دارد. این خودرو از نظر پیشرانه حجم بیشتری از سوخت و هوا را می‌تواند در خود جای دهد و با موتوری 8 سیلندر با حجم 5/ 5 لیتر این خودرو می‌تواند 550 اسب بخار نیرو را در 5250 دور در دقیقه تولید کند و با داشتن دو توربو شارژر در میان خودروهای هم‌رده قابلیت‌های بنز را در ساخت خودروهای همه جا رو و لوکس به رخ بکشد. در این مدل هم مانند GL550 بنز از جعبه دنده پر قدرت 7 سرعته و اتوماتیک استفاده کرده است و سامانه‌های هوشمند بسیاری در کنار هم قرار گرفته‌اند تا ایمنی سرنشینان در این خودرو در بالاترین سطح ممکن تضمین شود. این خودروی 2600 کیلوگرمی در کنار قدرت فوق‌العاده‌ای که دارد نسبت به رقبای خود سبک‌تر است که نشان از فناوری بالا در ساختش دارد. قیمت این خودروی لوکس و قدرتمند 121 هزار دلار برآورد می‌شود که نسبت به همکلاسی خود 30 هزار دلار گران‌تر است.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 14:27

انتقام‌‌گیری خونین مردی که فکر می‌کرد به همسر برادرش از سوی شخصی تعرض شده ‌است، از افغانستان به ایران کشیده‌ شد.

به گزارش خبرنگار ما، سه سال قبل مردی افغان به مأموران پلیس خبر داد یکی از هم‌وطنانش مرتکب قتل شده‌است. این مرد گفت: عبدالعلی به خانه من آمد؛ او را از افغانستان می‌شناختم و با هم دوست بودیم. وقتی به ایران آمد با من تماس گرفت و گفت می‌خواهد من را ببیند. من نگهبان باغی بودم و در همانجا هم زندگی می‌کردم. او را به خانه‌ام دعوت و از او پذیرایی کردم. همین‌طور که داشتیم با هم صحبت می‌کردیم به من گفت یک نفر را به قتل رسانده‌است. او گفت شخصی که به قتل رسانده آقاتاجیک نام دارد و جسدش را در همان باغی که وی را در آن کشته رها کرده‌ است.

این مرد گفت: من بلافاصله از خانه خارج شدم و در را روی او قفل کردم و اجازه ندادم بیرون بیاید و به سراغ مأموران آمدم.

با توجه به گزارش این مرد، پلیس به خانه او رفت و عبدالعلی را بازداشت کرد. او بدون اینکه موضوع را انکار کند، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: چند سال پیش در افغانستان متوجه شدم آقاتاجیک به همسر برادرم نظر داشته و به او تجاوز کرده ‌است. این اتفاق زندگی برادرم را تحت‌تأثیر قرار داده بود و من هم فکر کردم باید کاری بکنم. به سراغ خانواده آقاتاجیک رفتم و به آنها گفتم پسرتان به همسر برادر من تجاوز کرده‌است. به من گفتند این موضوع به ما ربطی ندارد خودتان حلش کنید؛ او به ایران رفته و پیش ما نیست می‌توانی به ایران بروی و او را بکشی و این موضوع اصلا به ما مربوط نیست. من هم به صورت غیرقانونی به ایران آمدم. آقاتاجیک را که در باغی کار می‌کرد و نگهبان بود پیدا کردم، وارد خانه‌اش شدم و گفتم که تو به زن برادرم تجاوز کردی و با او درگیر شدم. لب استخر وقتی که پشتش به من بود با یک ضربه بیل به سرش او را داخل استخر انداختم نیم‌ساعت نشستم.

متهم گفت: بعد از نیم‌ساعت مطمئن شدم آقاتاجیک مرده‌ است و من می‌توانم برم. با خودم گفتم به دوستانم هم سری بزنم به خانه دوستم رفتم و موضوع را برایش تعریف کردم او هم موضوع را به پلیس گزارش داد و من را در انباری خانه‌اش زندانی کرد.
با توجه به اعترافاتی که این مرد کرده ‌بود، مأموران پلیس به باغی که عبدالعلی ادعا می‌کرد، رفتند و بعد از جست‌وجوی استخر، جسد آقاتاجیک را پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی متخصصان اعلام کردند آثار جراحتی نیز روی بدن و صورت مقتول وجود دارد که قبل از مرگ ایجاد شده ‌است و نشان دهند درگیری او قبل از مرگ است.

با توجه به مدارک موجود در پرونده و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده‌ شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده، بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند، برادر مقتول که وکالت کتبی از سوی پدر و مادرش در افغانستان داشت و درخواست قصاص آنها از سوی سفارت هم تأیید شده بود، در جایگاه قرار گرفت. او یک‌بار دیگر درخواست قصاص پدر و مادرش را مطرح کرد و گفت: عبدالعلی دروغ می‌گوید ما هیچ درگیری با این خانواده نداشتیم و هیچ‌وقت هم درباره اینکه چه اتفاقی بین آنها افتاده‌است، صحبت نکرده و ما هم نگفتیم اجازه دارد برادرم را بکشد.

در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من با خانواده مقتول صحبت کردم خودشان به من گفتند می‌توانی او را بکشی ضمن اینکه خودم هم فکر می‌کردم حق چنین آدمی حتما مرگ است؛ چون تجاوز کرده ‌بود. با اینکه گرفتاری زیادی داشتم خودم را به ایران رساندم تا از آقاتاجیک انتقام بگیرم و به خاطر کاری که کردم پشیمان نیستم.

متهم درباره اینکه آیا با او درگیری دیگری هم داشته ‌است، گفت: من با او اصلا درگیر نشدم. وقتی به خانه‌اش رفتم موضوع را گفتم و با هم صحبت کردیم البته اول درباره مسائل مختلف با هم حرف زدیم و بعد موضوع تجاوز را مطرح کردم و درنهایت هم وقتی لب استخر رفت، با بیل یک ضربه به سرش زدم و او داخل استخر افتاد. من نمی‌دانم درگیری قبلی داشته‌است یا نه اما زخم‌های روی بدنش کار من نیست من فقط او را کشتم. با پایان جلسه رسیدگی و با توجه به درخواست اولیای‌دم متهم به قصاص محکوم شد.

به رأی صادره اعتراض شد اما از سوی شعبه هفتم دیوان‌عالی کشور، رأی صادر تأیید شد و به‌این‌ترتیب نام متهم در فهرست اعدامیان اجرای احکام قرار گرفت.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 12:05

عسگری وقتی برای درخواست کمک به صداوسیما پا به مجلس گذاشت که از آن‌سو، چند بازیگر دیگر وطنی، فکر رفتن از کشور بودند. البته مصادف با خروج عده‌ای دیگر این نظریه مطرح شد که بازیگران مهاجر هیچ‌کدام بازیگرانی درجه یک نبوده‌اند. بعضی از آنها بازیگران نقش چندم در سریال‌های تلویزیونی بودند یا بازیگران فیلم‌های شانه‌تخم‌مرغی و سوپرمارکتی‌های خیابانی. با این حال هرچه جلو می‌رویم احتمال پیوستن بازیگران متوسط یا حرفه‌ای‌تر نیز به شبکه‌های ماهواره‌ای بیشتر می‌شود.

خبرگزاری‌ها در چند ماه گذشته مملو است از شکایت بازیگرانی که بیکار هستند. این گلایه‌ها حتی به افشاگری مفاسد اقتصادی هم منجر شد. نامه‌ ٣٠ نفر از بازیگران تلویزیون به معاون سیمای سابق، نمونه واضح این افشاگری بود. این‌که چقدر این اعتراض‌ها صحت داشته باشد یا ساخته و پرداخته محافل سیاسی باشد، بحث دیگری است. مسأله اینجاست که اگر وضع به همین شکل ادامه پیدا کند زمزمه‌های انتقاد و اعتراض بیشتر خواهد شد. با این شرایط ممکن است مهاجرت بازیگران به شبکه‌های ماهواره‌ای هم افزایش پیدا کند.

دستمزد یک بازیگر تلویزیون چقدر است؟
صداوسیما هیچ‌وقت آمار مشخصی از قراردادهای بازیگران تلویزیون ارایه نداده است. یکی از دلایل آن قرارداد تهیه‌کننده به‌عنوان طرف حساب مالی با بازیگر است. درهرحال تهیه‌کنندگان به جهت حساب و کتاب‌های مالی و بالا بردن قدرت چانه‌زنی هیچ‌وقت علاقه نداشته‌اند مبلغ مشخصی روی بازیگران تعیین کنند. به همین جهت میزان دستمزد بازیگران تلویزیون در ایران جزو اطلاعاتی است که در دایره افواه شفاهی قرار می‌گیرد. بنا به این آمار، بازیگران باسابقه و ستاره‌ها برای بازی در یک سریال تلویزیونی که تولید آن مثلا ٥ ماه به طول بینجامد، مبالغی از ٥٠ تا ٧٠‌میلیون دستمزد می‌گیرند. به این ترتیب سریالی که تولید آن ٥ ماه طول می‌کشد، حدودا ٣٠٠‌میلیون تومان برای یک بازیگر ستاره دستمزد به همراه خواهد داشت. اما این مبلغ شاید تنها به یک‌درصد از بازیگران ایران پرداخت شود. مبالغ دستمزد بازیگران دیگر هم متنوع است.

مبلغ دستمزد بازیگری که در دنیای سینما و تلویزیون به‌عنوان بازیگر متوسط از او یاد می‌شود، حدودا ١٥‌میلیون تومان در ماه است. البته گاهی قراردادها به شکل ماهیانه بسته نمی‌شود اما قرارداد عرف به این شکل است. با این حساب می‌شود دلیل مهاجرت برخی بازیگران به شبکه‌های ماهواره‌ای را آسیب‌شناسی کرد. این گروه از بازیگران هیچ‌کدام جزو بازیگران تراز اول یا حتی متوسط محسوب نمی‌شدند و شاید بابت یک سریال در بهترین حالت مبلغی در حدود ٨‌میلیون تومان در ماه دریافت می‌کردند. در وهله اول این مبلغ ممکن است هنگفت به نظر برسد اما در سال‌های اخیر، عملا پیشنهادی برای این دسته از بازیگران وجود نداشته است. به همین جهت بخشی از دلیل این مهاجرت معقول به نظر می‌رسد. البته باید دید شبکه‌های ماهواره‌ای چقدر دستمزد برای این بازیگران تعیین می‌کنند.

دستمزد یک بازیگر جم چقدر است؟
شنیده‌های غیررسمی حاکی از آن است که پیشنهادهای افسانه‌ای به بازیگران جم واقعیت ندارد. زمانی حرف از ١٠٠‌میلیون تومان حقوق به بازیگر برای بازی تنها در یک تله‌فیلم به میان می‌آمد، اما کسانی که به این شبکه‌ها پیوستند این اخبار را تکذیب کردند. همچنین گفته می‌شد به هرکدام از بازیگران جم، حتی در زمان خانه‌نشینی، قرار است مبلغی در حدود‌ یک‌هزار دلار دستمزد تعلق بگیرد.

این اخبار هم البته به شکل رسمی تکذیب یا تأیید نشد اما بازیگرانی که به جم پیوسته بودند تلویحا وجود این نوع قرارداد را هم تکذیب کردند. درحال حاضر اخباری که به گوش می‌رسد تقریبا همان مبلغی است که این بازیگران در ایران می‌گرفتند. اما دست‌کم می‌توانند مطمئن باشند که بازار کار برایشان مثل شرایط حال ایران نخواهد بود. البته به لحاظ اخلاقی و قانونی، چنین کاری قطعا در مظان اتهام است و تأیید نمی‌شود اما نشانه‌هایی دارد که می‌تواند برای مسئولان کشور پیام‌هایی داشته باشد. بازیگران تلویزیون در یک‌سال گذشته بیش از هر زمان دیگری لب به اعتراض گشودند و بعضی از آنها از وضع بیکاری در دو، سه ‌سال اخیر خبر دادند. به همین جهت هیچ بعید نیست که برخی از آنها در ماه‌های آتی سر از شبکه‌های ماهواره‌ای دربیاورند.

گلایه‌های پی‌درپی
در دو روز گذشته بیشترین خبری که از این گلایه‌ها به گوش رسید، شکایت سحر زکریا بود. او درباره خانه‌نشینی خود به خبرگزاری آنا گفت: «هشت ماه است که در هیچ کاری بازی نکرده‌ام. باور کنید اگر کار دیگری بلد بودم، این حرفه را ترک می‌کردم.» زکریا با اشاره به حضور افراد نابازیگر در حوزه طنز و آثار ملودرام تصریح کرد: «متاسفانه افرادی را در حوزه سریال و فیلمسازی می‌بینم که هیچ شناسنامه کاری ندارند و مبلغی را هم پرداخت می‌کنند تا در این حوزه مانده و فعالیت کنند. من و همکارانم آنها را نمی‌شناسیم و اصلا معلوم نیست تحصیلات آنها در چه زمینه‌ای است. هرچه هست حضور آنها مانع از کار کردن ما شده است و نمی‌دانم چرا تهیه‌کنندگان سراغ افراد فعال و تحصیلکرده این کار نمی‌روند.» بازیگر سریال «قهوه تلخ» ادامه داد: «۲۱‌سال از فعالیت من در عرصه بازیگری می‌گذرد و باید نگران مسائل مالی خود باشم.

متاسفانه بازیگران از هیچ امنیت شغلی برخوردار نیستند و شرایط سختی بر آنها حاکم شده است. من اگر کارمند بودم چند‌ سال دیگر بازنشسته می‌شدم.» درعین‌حال ستاره اسکندری روز گذشته در مقابل چنین گفته‌هایی لب به سخن گشود و دقیقا علیه این دسته از بازیگران سخن گفت. او در گفت‌وگو با میزان تصریح کرد: «انتظار عجیب و غریبی است اگر یک بازیگر همیشه منتظر کارهای درجه یک باشد، البته رویه بازیگرها با یکدیگر متفاوت است؛ به‌عنوان نمونه من ترجیح می‌دهم کار نکنم تا زمانی که کار مورد علاقه‌ام که اثر بسیار خوبی باشد به من پیشنهاد شود.» اسکندری در پایان هم البته سخنانی گفت که به نظر قابل تأمل می‌رسید و می‌تواند فصل‌الخطاب بسیاری از اعتراض‌های بازیگران باشد: «تا وقتی همه چیز خوب است و سر کار هستند، هیچ‌کس از خوبی آن سخنی نمی‌گوید، اما به‌محض این‌که شرایط بد می‌شود همه شروع به گلایه می‌کنند و همه‌جا از این بیکاری سخن می‌گویند. این چندان جالب به‌نظر نمی‌رسد.»

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 12:05

١١بهمن ٨٨
رئیس شرکت تویوتا به دلیل صدور فراخوان برای ١/٤‌میلیون دستگاه خودروی تولیدی این شرکت به دلیل نقص فنی از مشتریان خود عذرخواهی کرد. رئیس شرکت خودروسازی تویوتا به دنبال صدور فراخوان برای ١/٤‌میلیون دستگاه خودروی تولیدی خود در آمریکا و اروپا به دلیل نقص فنی از مشتریان عذر‌خواهی کرد.

آکیو تویودا در مصاحبه با تلویزیون گفت: من عمیقا از این‌که باعث نگرانی مشتریان خود شده‌ایم، متأسف هستم. خودروهایی که برای آنها فراخوان داده شده است، نقص در سیستم پدال گاز دارند و این موضوع انعکاس گسترده‌ای در سطح آمریکا و اروپا داشته است؛ به‌طوری که کنگره آمریکا نیز طرح تحقیقی‌اي را در این‌خصوص انجام داده است. تویوتا طی چند ‌سال اخیر توانسته است جای جنرال‌موتورز آمریکا، به‌عنوان بزرگترین شرکت خودروساز جهان را بگیرد و سهم قابل توجهی از بازار آمریکا را به خود اختصاص دهد. این مرد ژاپنی که تا کمر خم شده بود، در مقابل رسانه‌های گروهی از مردم عذر‌خواهی کرد.

٢٠شهريور ٩١
نوکیا به علت انتشار اطلاعات غلط در جریان بازاریابی گوشی تازه‌اش مجبور به عذرخواهی از مشتریان شد. در حالی‌که نوکیا مدعی شده بود در گوشی تازه‌اش موسوم به لومیا ٩٢٠ از دوربین PureView استفاده می‌کند، مشخص شد که این ادعا صحت نداشته است.

نوکیا در تبلیغات خود از تکنیک شبیه‌سازی استفاده کرده بود و قابلیت‌های مربوط به PureView واقعا در گوشی تازه نوکیا وجود ندارد. عده زیادی از وبلاگ‌نویسان از این‌که نوکیا با دروغ‌گویی مدعی شده تصاویر به نمایش درآمده در تبلیغات گوشی لومیا ٩٢٠ با دوربین‌های پیشرفته PureView گرفته شده به‌شدت انتقاد کردند. بررسی‌ها نشان می‌داد این تصاویر نه با دوربین گوشی لومیا ٩٢٠ بلکه با یک دوربین حرفه‌ای قابل حمل ویدیویی و همراه با نورپردازی تهیه شده بودند.

٢٢ ارد‌يبهشت ٩٢
خانم «پارک گیون‌ هی» رئیس جمهوري کره‌جنوبی به سبب رسوایی اخلاقی سخنگویش از مردم این کشور عذرخواهی کرد. در حالی که تمرین نظامی مشترک آمریکا و کره‌جنوبی با حضور ناو هسته‌ای آمریکا آغاز شده بود، اما رسانه‌های کره‌جنوبی مهم‌ترین خبر خود را به موضوع رسوایی اخلاقی سخنگوی رئیس‌جمهوری این کشور اختصاص دادند. یون چانگ یونگ، سخنگوی رئیس‌جمهوری کره‌جنوبی که خانم پارک را در سفر به آمریکا همراهی می‌کرد، در هتل محل اقامتش به یک دختر بیست‌و‌یک ساله دانشجوی کره‌ای که کارمند موقت سفارت این کشور بوده، تعرض کرده‌ بود. رئیس‌جمهوری کره‌جنوبی پس از افشای این ماجرا بلافاصله او را در واشنگتن از کار برکنار کرد.

رئیس جمهوري کره جنوبی گفت: از این‌که رفتار سخنگوی من به پدر و مادر دختر دانشجوی کره‌ای آسیب روحی زده و زخم عمیقی در قلب مردم کره ایجاد کرده است، شرمنده‌ام. رئیس‌جمهوري کره‌جنوبی که به شدت تحت فشار افکار عمومی و احزاب مخالف بود، گفت: بدون هیچ‌گونه اغماضی موضوع را پیگیری و حقیقت را روشن خواهد کرد.

۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳
پارک گيون‌ هي، رئیس‌جمهوری کره‌جنوبی در یک سخنرانی تلویزیونی و در حالی‌که اشک از دیدگانش جاری بود، از مردم کشورش به‌خاطر کشته‌شدن ۳۰۰ دانش‌آموز در حادثه ماه گذشته غرق‌شدن کشتی عذرخواهی کرد.

٢١ آبان ٩٤
شرکت اپل از ٦ دانش‌آموز سیاهپوست در استرالیا به‌خاطر آن‌که از آنها خواسته شده بود تا فروشگاه‌ این شرکت در ملبورن را ترک کنند، عذرخواهی کرد.
در شبکه‌های اجتماعی ویدیویی منتشر شد که این ٦ دانش‌آموز را در فروشگاه اپل در شهر ملبورن نشان می‌داد. یک کارمند فروشگاه در این ویدیو گفته بود نیروهای حراست فروشگاه نگران بودند که این افراد جنسی را از فروشگاه بدزدند. کاربران شبکه‌های اجتماعی گفتند این کار فروشگاه نژادپرستانه بوده است. شرکت اپل گفت مدیر فروشگاه از این ٦ نفر که سیاهپوست بودند و مدیر مدرسه آنها عذرخواهی کرده است. یکی از این ٦ نفر گفت که «آنها معذرت خواستند و دیگر نیازی به ادامه موضوع نیست.» این ویدیو ۶۲‌هزار بار در فیس‌بوک دیده شد و بحث‌هایی دراین‌باره شکل گرفت.

١٤ فروردین ٩٥
رئيس‌جمهوري آفريقای جنوبی که از سوی دادگاه قانون اساسی اين کشور به پرداخت هزينه‌های منزل شخصی خود از محل ماليات‌ها متهم شده بود، به خطای خود اعتراف کرد. پيش از اين دادگاه قانون اساسی آفريقای جنوبی ژاکوب زوما را به پرداخت هزينه‌های استخر و آمفی‌تئاتر اقامتگاه شخصی خود از محل ماليات‌ها متهم کرده بود. با اين حال رئيس‌جمهوري قصد استعفا ندارد اما ممکن است عزل شود.

٢٨ اردیبهشت ٩٥
یک اشتباه بزرگ منجر به عذرخواهی مقام مسئول از هواداران منچستریونایتد شد. کریس رید، مدیرعامل شرکت مسئول برقراری امنیت ورزشگاه اولدترافورد شهر منچستر (استادیوم اختصاصی منچستریونایتد) بابت نبود بمب و تخلیه کردن ورزشگاه قبل از بازی هفته پایانی لیگ‌برتر بین این تیم و بورنموث از هواداران باشگاه و مردم عذرخواهی کرد. دیدار منچستریونایتد و بورنموث به دلیل کشف بسته‌ای مشکوک در ورزشگاه به تعویق افتاد؛ اما مشخص شد بسته مشکوک، بمب مشقی شرکت امنیتی بوده که در هنگام نصب سیستم امنیتی به اشتباه در ورزشگاه جا گذاشته شده بود. به همین دليل مدیرعامل شرکت از مردم عذرخواهی کرد. او گفت: مسئولیت جاگذاشتن بسته در تمرینات روز چهارشنبه را به عهده می‌گیرم؛ در یک کلام مقصر هستم. اشتباه من باعث ترس و فرار مردم شد؛ حرفی برای گفتن ندارم.

خرداد ٩٥
شرکت پوما از تیم‌ملی سوییس به دلیل اتفاقات دیدار با فرانسه عذرخواهی کرد. در جریان دیدار سوییس و فرانسه در یورو ٢٠١٦ چندین بار پیراهن بازیکنان تیم‌ملی سوییس پاره شد که همین موضوع به سوژه رسانه‌ها تبدیل شد. درنهایت شرکت پوما تولید‌کننده البسه تیم‌ملی سوییس از این کشور به دلیل اتفاقات پیش آمده عذرخواهی کرد. در بیانیه پوما درباره این اتفاق آمد: تنها تعداد محدودی از پیراهن‌های اول تیم‌ملی سوییس جنسی معیوب داشتند. پوما بابت این اتفاق از فدراسیون فوتبال فرانسه و بازیکنان تیم‌ملی این کشور عذر خواهی می‌کند. سوییس توانست با تساوی برابر فرانسه به‌عنوان تیم دوم راهی مرحله حذفی یورو ٢٠١٦ شود.

٢٩تیر ٩٥
عذرخواهی رئیس‌جمهوری مکزیک به دلیل رسوایی مالی همسرش صورت گرفت که دوسال پیش اقدام به خرید منزل مسکونی به قیمت هفت‌میلیون دلار از یک پیمانکار بزرگ دولتی کرده بود. پنیا نیتو گفت که این مسأله منجر به لطمه زدن به ایمان مردم مکزیک به دولت و ریاست‌جمهوری شده است. وی در عین حال اضافه کرد که قوانین را نقض نکرده است و وعده داد تلاش‌ها را برای مبارزه با فساد در کشورش افزایش دهد. رئیس جمهوری مکزیک در دیدار با رهبران سیاسی در مراسم افتتاح سیستم ضد فساد مالی که نظارت بر سیاستمداران را در مکزیک افزایش می‌دهد، خواستار بخشش شد. پنیا نیتو گفت: به همین دلیل با تمام فروتنی از شما پوزش می‌خواهم، عذرخواهی عمیق و صادقانه خود را برای رنجش و خشمی که من باعث آن شدم، تکرار می‌کنم.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 12:05

یک دانشجوی پسر رشته صنایع شیمیایی دانشگاه تهران، متولد 1373 دقایقی پیش خود را از پل طبیعت به پایین پرتاب کرد.
 
به گزارش میزان، یک دانشجوی پسر رشته صنایع شیمیایی دانشگاه تهران، متولد 1373 دقایقی پیش خود را از پل طبیعت به پایین پرتاب کرد.
 
انگیزه این اقدام در دست بررسی است و در حال حاضر بازپرس دادسرای جنایی در صحنه وقوع این اتفاق حضور دارد.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 0:31

ماموران اداره برق ناحیه جنوب آبادان زمانی که مشغول کندن زمین به وسیله بیل مکانیکی در بیابان‌های اطراف آبادان بودند به چنداستخوان برخورد کردند و پس از متوقف کردن کار بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند.

«رکنا» نوشت: ماموران اداره برق ناحیه جنوب آبادان زمانی که مشغول کندن زمین به وسیله بیل مکانیکی در بیابان‌های اطراف آبادان بودند به چنداستخوان برخورد کردند و پس از متوقف کردن کار بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند.

با این گزارش پلیس پیشگیری، ریس کلانتری ۱۱ و پلیس تخصصی آگاهی بلافاصله برای پیگیری به محل عزیمت و مشاهده کردند خانواده‌ای به همراه یک پتو و ظروف چینی و ملامینی مدفون شده‌اند.

پس از خارج‌کردن اجساد از این گور دسته‌جمعی، ماموران به سرنخ‌های جدیدی دست یافتند. با توجه به اینکه لباس‌های زیادی در این منطقه از زیر خاک بیرون کشیده شد، این احتمال که اجساد بیشتری در این نقطه دفن شده باشد قوت گرفت. تاکنون استخوان سه جسد که از لباس‌هایشان مشخص است به یک زن، یک مرد و یک دختربچه تعلق دارد، پیدا شده است.

گفتنی است، این منطقه در زمان جنگ ایران و عراق زمانی که شهرستان آبادان در محاصره رژیم بعث عراق بوده در اختیار نیروهای عراقی قرار داشته است و به نظر می‌رسد زمانی که مردم قصد خروج از شهر را داشته‌اند، توسط نیروهای رژیم بعث  کشته شده و در همان جا با لباس به خاک سپرده شده‌اند.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 0:31

همزمان با قتل یک طلبه جوان که در هواخواهی از خواهرش با پسرعمویشان گلاویز شده بود، جزئیات تازه‌ای از ماجرا فاش شد.
 
به گزارش ایران، حادثه هنگامی رخ داد که قرار بود با حضور بزرگان و ریش‌سفیدهای فامیل، جلسه صلح و سازش میان دو مرد جوان برگزار شود.
 
براساس این گزارش، حادثه خونین ساعت شش بعدازظهر یکشنبه 27 تیر، در یکی از روستاهای منطقه «هزار جریب» شهرستان نکا رخ داد که در جریان آن دو پسرعمو با هم به مشاجره مرگبار پرداختند.
 
قربانی جنایت که طلبه بود، از مدتی قبل به دلیل برخوردهای نامناسب با دامادشان اختلاف پیدا کرده و قرار بود برای پایان دادن به این اختلافات بزرگان فامیل وارد عمل شوند.
 
یکی از نزدیکان مقتول درباره این ماجرا گفت: این دو مرد 28 و 26 ساله پسرعمو بودند. دلیل اصلی این ماجرا هم اختلاف بر سر رفتار قاتل با همسرش بود که اعتراض‌های مقتول را به دنبال داشت.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 0:31

یک پروفسور ۷۰ ساله با استفاده از سنگ، مجسمه‌های شگفت‌انگیز می‌سازد.

یک پروفسور ۷۰ ساله با استفاده از سنگ، مجسمه‌های شگفت‌انگیز می‌سازد.

«سانگ پیلون» یک پیرمرد چینی است که در سن ۷۰ سالگی موفق شده یک قلعه سنگی بسازد.

این استاد دانشگاه حدود ۲۰ سال از عمر خود را صرف ساختن قلعه ای کرده که ۲۰ هکتار مساحت دارد و پر از مجسمه های غول پیکر و هیجان انگیز است.

سانگ ۲۰ سال پیش کار خود را در دانشگاه رها کرده و شروع به ساختن این مجسمه های سنگی می‌کند. او برای این کار از مجسمه سنگی «اسب دیوانه» در ایالات متحده آمریکا الهام گرفته است.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 15:28

صدای ناله سنگین‌وزن‌ترین مرد ایران ماه‌هاست که آهنگ آشنای اهالی خیابان حافظ اهواز است. مرد ۵۶ ساله‌ای که ۷ سال است چهاردیواری خانه همه دنیای او شده است و تنهایی‌اش را با دیوارهای رنگ و رو رفته تقسیم می‌کند.

می‌گوید تنها آرزویش دیدن فرشته مرگ است تا از این تنهایی نجات پیدا کند. می‌گوید به آخر خط رسیده و طاقت بی‌کسی و تنهایی را ندارد و... همه توقع سید موسی شریفی با ۳۲۰ کیلوگرم وزن رهایی از تنهایی و همکلام شدن با کسی است که یک ساعت با او درد دل کند. از این وضعیت خسته شده است و با اشک و ناله از ما هم خواست تا برای مرگش دعا کنیم!

به گزارش ایران سال‌هاست که گرد و غبار فراموشی بر خانه این مرد سایه انداخته و حتی در و دیوار هم رمق حرف زدن با او را ندارند. این روزها در گرمای سوزان اهواز سنگین وزن‌ترین مرد ایران ۷۵ماه است که توان حرکتی خود را از دست داده و خانه‌نشین شده است. سید موسی شریفی که دچار چاقی پاتالوژیک است تنها درآمدش مبلغ ۵۳ هزار تومان کمک کمیته امداد است و از اینکه چند ماهی است که یارانه‌اش قطع شده بسیار ناراحت است.

او در گفت‌و‌گو با خبرنگار گروه زندگی از حسرت دیدن دوباره خورشید گفت. «۵۶ سال قبل در طایفه شرطه که در مرز ایران و عراق زندگی می‌کردند و از شیخ‌نشین‌های معروف بودند به دنیا آمدم. فرزند دوم خانواده بودم و در زمان جنگ تحمیلی نیز حاضر نشدیم اهواز را ترک کنیم. موشک‌های دشمن و بمباران‌ها اثری در اراده محکم ما نداشت و به همراه دوستانم از کوچه و خیابان‌های شهر پاسداری می‌کردیم. از کودکی بسیار باهوش و پرجنب و جوش بودم و با وجود سن کم نسبت به مسائل اقتصادی آگاهی داشتم.

می‌دانستم که پدرم نمی‌تواند با درآمد کم خود زندگی من و چهار برادر و دو خواهرم را تأمین کند. از ۷ سالگی با زنبیل به بازار می‌رفتم و باربری می‌کردم و پول آن را به مادرم می‌دادم. وقتی بزرگتر شدم پدرم خیلی زود ما را ترک کرد و از آنجایی که نمی‌خواستم لطمه‌ای به تحصیلات برادر و خواهرانم وارد شود ترک تحصیل کردم و در بازار ماهی‌فروش‌ها مشغول کار شدم. زمستان‌ها ماهی‌فروشی می‌کردم و تابستان‌ها در میوه‌فروشی کار می‌کردم.»

وی ادامه داد: یکی از برادرانم که بازنشسته است امروز در میان مدافعان حرم مشغول جنگ با داعش است و برادر دیگرم نیز مربی تیم فوتبال است و برادر کوچکترم در نانوایی کار می‌کند. انرژی زیادی داشتم و از صبح تا غروب کار می‌کردم. در ۱۵سالگی تصمیم گرفتم ازدواج کنم. همه مقدمات جشن عروسی نیز مهیا شده بود اما خانواده عروس وقتی متوجه شدند که به بیماری صرع مبتلا هستم همه چیز را به هم زدند و اجازه ندادند این عروسی سر بگیرد.

وقتی در این ازدواج شکست خوردم تصمیم گرفتم هیچ وقت ازدواج نکنم. از اینکه کنار مادرم بودم احساس خوشبختی می‌کردم و دوستی عمیقی بین ما حاکم بود. هیچگاه اجازه نمی‌دادم در خانه کمبودی وجود داشته باشد. مادر بیماری قند داشت و ۱۲ سال پیش این بیماری او را برای همیشه از من جدا کرد. بعد از مرگ مادر بشدت افسرده و به کمردرد مبتلا شدم و نتوانستم تحرکی داشته باشم. آن روزها ۹۰ کیلوگرم وزن داشتم اما کم کم وزنم زیاد شد زیرا نمی‌توانستم تحرکی داشته باشم و از طرف دیگر نبود مادر باعث شده بود تغذیه مناسبی هم نداشته باشم. موسی وقتی نام مادر را به زبان آورد بغض‌اش ترکید و ادامه داد: زندگی‌ام با تلخی ادامه داشت تا اینکه در هشتمین روز از هشتمین ماه سال ۸۸ سکته کردم. آن روزها منبع درآمدم واسطه‌گری در لوازم یدکی ماشین بود و وقتی سکته کردم نتوانستم به کارم ادامه بدهم. رگ‌های یکی از چشمانم پاره شد و یکی از پزشکان بعد از بخیه آن اعلام کرد باید بعد از سه ماه آن را عمل کنم اما به دلیل نداشتن وضعیت مالی مناسب نتوانستم عمل کنم. کپسول مسکن تنها آرام‌بخش دردهایم بود.

از روزی که سکته کردم دچار چاقی پاتالوژیک شدم و وزنم بشدت بالا رفت و رشد توده بدنم زیاد شد به طوری که وزنم به ۳۲۰ کیلو رسید. سختی‌های زندگی‌ام از چند سال قبل با افزایش وزنم زیاد شد. ۷۵ماه است خانه‌نشین شده‌ام و از ۷ ماه قبل نیز نور خورشید را ندیده ام. لباسی پیدا نکردم که بتوانم بپوشم و به ناچار یکی از لباس‌ها را پاره کردم تا بدنم را با آن بپوشانم. از این زندگی خسته شده‌ام و تنها کسی که به من سر می‌زند یکی از افراد خیّر محل است که برای من ظهرها غذا می‌آورد. ۸ ماه قبل دانشگاه علوم پزشکی قول‌هایی برای درمان به من دادند اما عملی نشد.

در این مدت تنها منبع درآمدم مبلغ ۵۳هزارتومانی است که کمیته امداد می‌دهد و از چند ماه قبل نیز یارانه‌ام قطع شده است. تنها سرگرمی‌ام دیدن تلویزیون است و همدم لحظات تنهایی‌ام خلوت با خدا و خواندن نماز است. بارها به خدا التماس کردم که مرا از این زندگی تلخ نجات بدهد. تنها همدم من این دیوارها بودند که آنها نیز جواب مرا نمی‌دهند. دو ماهی است که کسی به من سر نزده است.

اگر کسی پیدا شود که هر روز یک ساعت با او صحبت کنم ناراحتی‌ام کمتر می‌شود اما بجز برادرزاده‌ام که گاهی برای استحمام من می‌آید دیگر کسی سراغی از من نمی‌گیرد. حق من این نبود. من در زندگی به هیچ کسی بدی نکرده‌ام. نمی‌دانم تا کی باید این درد و رنج را تحمل کنم. سعی کرده‌ام تنبل نباشم و در همان تختی که هستم ورزش کنم اما وزنم کاهش پیدا نمی‌کند.

منبع: روزنامه ایران

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 15:28

رئیس اتحادیه قنادی و شیرینی فروشی تهران گفت: در یک ماه اخیر قیمت هر کیلوگرم شکر از 2200 تومان به 3800 تومان افزایش یافته است.

رئیس اتحادیه قنادی و شیرینی فروشی تهران گفت: در یک ماه اخیر قیمت هر کیلوگرم شکر از 2200 تومان به 3800 تومان افزایش یافته است.


به گزارش ایلنا، علی بهرمند، در خصوص وضعیت تولیدکنندگان شیرینی با توجه به افزایش قیمت شکر و روغن در بازار بیان داشت: تولیدکنندگان این محصول وضعیت مناسبی ندارند؛ بازار با افزایش قیمت روغن و شکر مواجه است؛ اما تا اعلام رسممی اتحادیه هیچ واحد فروشی حق افزایش قیمت را ندارد.

او افزود: سودجویی و زیاده‌خواهی برخی موجب شده است که تعادل در بازار بهم بخورد.برخی فروشندگان بدلیل فشار مالی اقدام به تعطیلی واحدهای فروش کرده و مشخص نیست که این مساله تا چه زمانی ادامه دارد.

رئیس اتحادیه قنادی و شیرینی فروشی تهران در ادامه تاکید کرد که شکر به عنوان یکی از کالاهای اساسی مصرف‌های زیادی بویژه در صنایع شیرینی و شکلات و مصارف خانگی دارد که افزایش قیمت آن می‌تواند تاثیر بسزایی در افزایش قیمت بسیاری از کالاها داشته باشد.

او افزود: درخواست افزایش قیمت شیرینی را ارسال کرده ایم که با مخالفت سازمان حمایت از مصرف کننده و تولیدکننده مواجه شده است.

رئیس اتحادیه قنادی و شیرینی فروشی تهران در خصوص افزایش قیمت روغن بیان داشت: علاوه بر افزایش قیمت شکر، قیمت‌های روغن نیز تا شنبه با افزایش 9 درصدی مواجه خواهد شد و مشخص نیست که با این شرایط تولیدکنندگان چگونه باید به فعالیت خود ادامه دهند.

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 110 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 15:28

فرادید| از مدت‌ها قبل ادعایی مطرح شده که بر اساس آن وینستون چرچیل اتاقی را در یکی از هتل‌های لندن به صورت موقتی به یوگوسلاوها داده بود تا یک شاهزاده یوگوسلاو بتواند در خاک یوگوسلاو متولد شود. یافتن مدارک کافی برای اثبات این ماجرا البته کاری دشوار و حتی غیرممکن است.
 
به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی انگلیسی،
در 17 ژوئیه سال 194 میلادی، بریتانیا کمی کوچکتر و یوگوسلاوی کمی بزرگتر شد. سوئیت شماره 212 هتل کلاریج لندن به دستور شخص وینستون چرچیل تنها برای یک روز به عنوان بخشی از خاک یوگوسلاوی در بریتانیا درآمد.
 
این کار باعث شد تا الکساندر، ولیعهد یوگوسلاوی که عضوی از خانواده سلطنتی در تبعید بود، در خاک کشورش به دنیا آید.
 
درب ورودی سوئیت 212 دیگر یک درب عادی نبود و مرز بین‌المللی یوگوسلاوی با بریتانیا محسوب می‌شد. خدمات ویژه اتاق در خاک یک کشور [بریتانیا] آماده می‌شد و تحویل آن در کشور دیگر [یوگوسلاوی] صورت می‌گرفت. ماجرای منحصر به فرد سوئیت شماره 212 در  وبسایت ولیعهد، وبسایت رسمی هتل کلاریج و چندین کتاب دیگر آمده است.
 
تنها یک مشکل در این رابطه وجود دارد و آن اینکه هیچ یک از مدارک مرتبط با هتل از اساس اثبات شده نیستند.
 
در ماه آوریل سال 1941 میلادی، در جریان جنگ جهانی دوم، آلمان و متحدینش به یوگوسلاوی یورش برده و آنجا را به اشغال خود درآوردند. به همین دلیل، پیتر دوم، پادشاه یوگوسلاوی که در آن زمان تنها 17 سال داشت، کشور را به همراه دولتش ترک و از طریق آتن، بیت‌المقدس و سپس قاهره وارد لندن شد.
 
پیتر و همسرش، ملکه الکساندریا، در یکی از لوکس‌ترین هتل‌های لندن، هتل کلاریج، اقامت کردند. چهار سال پس از آن ماجرا بود که ملکه باردار شد.
 
همین مسئله سبب شد تا خانواده سلطنتی یوگوسلاوی با یک دوراهی جدی مواجه شود.
 
آن‌ها منتظر اولین فرزند خود یا به عبارتی پادشاه یا ملکه آینده یوگوسلاوی بودند و از صمیم قلب آرزو داشتند فرزندشان در کشوری به دنیا بیاید که قرار است بعدها در آن کشور حکمرانی کند. اما یوگوسلاوی به علت جنگ گسترده در سراسر اروپا در آستانه تبدیل شدن به یک جمهوری کمونیست بود.
 
وینستون چرچیل، نخست وزیر وقت بریتانیا، به پادشاه پیتر دوم پیشنهاد تغییر موقتی مرزهای دو کشور را ارائه کرد تا پادشاه آینده یوگوسلاوی بتواند در خاک کشورش در لندن به دنیا آید.
 
اما آیا این پیشنهاد واقعا مطرح شده بود؟
برخی معتقدند که مدارکی دال بر تایید این ماجرا باید وجود داشته باشد: برای نمونه، دستور پارلمان یا شاید یک حکم رسمی از جانب پادشاه. حتی روزنامه‌ای که این خبر را چاپ کرده باشید و به مردم کشورش گفته باشد که کشورشان در حد یک سوئیت کوچکتر شده است.
 
اما چنین مدرکی اصلا وجود ندارد.
 
ماجرای چرچیل و شاهزاده یوگوسلاو
آرشیو چرچیل که شامل میلیون‌ها سند دیجیتال شده است هم هیچ چیزی برای ارائه ندارد. آرشیو ملی هم ردی از این ماجرا ندارد. در واقع تنها مدرک موجود مرتبط با ماجرای یوگوسلاوی و هتل کلاریج در سال 1945 میلادی همان نامه‌ای است که در تاریخ 23 ژوئیه 1945 خطاب به وزارت امور خارجه بریتانیا نوشته شده است.
 
این نامه که به امضای دکتر دی پروتیچ، مشاور سفارت یوگوسلاوی، در آمده به وضوح بیان می‌کند: «مفتخرم به عرض شما برسانم که سرورم ملکه الکساندریا در هتل کلاریج پسری را به دنیا آورده و اینکه روی کارت شناساییِ سرورم آدرس "شماره 41، خیابان آپر گراسونر، دبلیو 1" درج شده است.»

در این نامه هیچ اشاره‌ای به توافق چرچیل و پادشاه پیتر دوم نشده است.
 
حتی در کتاب هانسارد، که دربرگیرنده واژه به واژه گفتگوهای انجام شده در پارلمان بریتانیا و همچنین روزنامه‌های بریتانیایی است، نیز به مسئله توافق چرچیل و پیتر دوم اشاره نشده است. این مسئله حتی در کتاب بیوگرافیِ چرچیل نوشته سِر مارتین گیلبرت و همچنین کتاب خاطرات سِر الن لاسلس، منشی خصوصی پادشاه بریتانیا جرج ششم، نیز مشاهده نمی‌شود. در روایت‌های دیگر این ماجرا، سوئیت شماره 212 در آن زمان در اختیار پادشاه جرج ششم بوده که بعدها پدرخوانده ولیعهد الکساندر شد.
 
خب اگر هیچ نشانه‌ای از توافق چرچیل در بریتانیا وجود نداشته باشد، آیا می‌توان آن را جای دیگری پیدا کرد؟


ماجرای چرچیل و شاهزاده یوگوسلاو
ولیعهد الکساندر

  
ولیعهد الکساندر کیست؟
  • او از تاریخ تولدش در 17 ژوئیه تا زمان برچیده شدن نظام سلطنتی در یوگوسلاوی در نوامبر همان سال به عنوان ولیعهد یوگوسلاوی شناخته می‌شد.
  • غسل تعمید او در «وست مینیستر اَبی» انجام شد. پادشاه جرج ششم به عنوان یکی از والدین تعمیدی و دخترش، ملکه، به عنوان یکی دیگر در آنجا حاضر بودند.
  • وی در مدرسه پرینس چارلز تحصیل کرد و سپس وارد آکادمی رویال میلیتری در ساندهرست شد. وی در سال 1972 میلادی از ارتش بیرون آمد.
  • او شخص اول خاندانِ کاراجورجِویچ و همچنین مدعی تاج و تختِ پادشاه متوفی صربستان است.


 
ولیعهد الکساندر در گفتگو با بی بی سی گفت: «متاسفانه مدت‌ها قبل تمام پرونده‌ها از دفتر پدرم ناپدید شدند. این پرونده‌ها شامل پرونده‌های جنگی – به ویژه حجم زیادی از نامه‌های چرچیل، روزولت، استالین و چند تن دیگر – بود. اسناد مربوط به الحاق موقتی اتاق تولد من در لندن به خاک یوگوسلاوی نیز گم شدند. در بدو تولد، هیچ مدرک شناسایی بریتانیایی به من تعلق نگرفت زیرا من عملا در خاک یوگوسلاوی به دنیا آمده بودم.»
 
دفتر ولیعهد الکساندر می‌گوید که پیشنهاد چرچیل «به احتمال فراوان» در ماه مه سال 1945 میلادی، در جریان ملاقات پادشاه پیتر دوم صورت گرفت.
 
میزان اختیارِ نخست وزیرها؟!
بنابراین آیا نخست وزیرها می‌توانند بدون انجام کارهای قانونی بخشی از خاک کشورشان را تسلیم کشوری دیگر کنند؟
 
دکتر باب موریس، کارشناس حوزه قانون اساسیِ دانشگاه کالج لندن که حدود 40 سال در وزارت کشور بریتانیا مشغول به کار بوده، می‌گوید: «تا جایی که من اطلاع دارم نخست وزیر یا هر شخص دیگری دارای چنین اختیاراتی نیست که بتواند بخشی از خاک بریتانیا را حتی به شکل موقتی به شخص دیگری واگذار کند. این کار نیازمند اجازه پارلمان است... به شکلی که ما نمی‌دانیم یک داستان عاشقانه بر اساس تصور شکل گرفته که چرچیل انسان به شدت بخشنده‌ای است.»
 
مسئله‌ای که از آن اطمینان داریم این است که ولیعهد جوان به جای یک پاسپورت بریتانیایی یک پاسپورت یوگوسلاو دریافت کرد. دفتر ولیعهد الکساندر می‌گوید از آنجایی که ژنرال تیتو بر یوگوسلاویِ کمونیست حکومت می‌کرد، سفر با پاسپورت یوگوسلاو برای ولیعهد عملا دشوار و غیر ممکن بود.
 
ژنرال تیتو نظام پادشاهی را در سال 1945 در یوگوسلاوی برچید و در روز 8 مارس سال 1947 میلادی نیز حق شهروندی یوگوسلاوی را از خاندان سلطنتی سلب کرد و همچنین در همان حکم تمام دارایی‌های آن‌ها را مصادره کرد.
ماجرای چرچیل و شاهزاده یوگوسلاو
سوئیت شماره 212 هتل کلاریج لندن
 
در دروان نوجوانی ولیعهد الکساندر، از یک قانون قرن 18 برای اعطای حق شهروندی به وی استفاده شد. «فرمان 1705 تابعیت سوفیا» برای اعطای تابعیت بریتانیایی به سوفیا – نوه پادشاه جیمز یکم و مادر جرج یکم – استفاده شد. از همین قانون برای اعطای تابعیت بریتانیایی به نوادگان وی نیز استفاده شد. ولیعهد الکساندر یکی از نوادگانِ نوادگانِ نوادگان او محسوب می‌شود.
 
ولیعهد به عنوان یکی از شهروندان قانونی بریتانیا به درجه افسری در ارتش بریتانیا نائل آمد و بعدها در حوزه مالی در ایالات متحده مشغول به کار شد. ضمنا با سقوط کمونیسم در یوگوسلاوی جنگ‌های بالکان درگرفت و سپس کشور تجزیه شد.
 
مقام ریاست جمهوری یوگسلاوی پس از کناره‌گیری اسلوبودان میلوشویچ (که آن موقع تنها از ترکیب دو کشور صربستان و مونته نگرو تشکیل شده بود) در سال 2000 به خاندان سلطنتی رسید و تابعیت یوگوسلاو آن‌ها مجددا برقرار شد. این مراسم در تاریخ 12 مارس سال 2001 انجام شد؛ چه جایی بهتر از سوئیت شماره 212 هتل کلاریج لندن برای برگزاری آن مراسم!
 
ولیعهد الکساندر در آن زمان گفت: «زندگی‌ام را به عنوان یک مهاجر آغاز کردم. الان بسیار خوشحالم که می‌توانم همراه خانواده‌ام به عنوان شهروندان قانونی یوگوسلاوی به آنجا برگردیم.»
 
چهار ماه پس از آن مراسم، خاندان سلطنتی به کاخ پادشاهی در بلگراد بازگشت. این اتفاق در 17 ژوئیه سال 2001 صورت گرفت.
 
درست 56 سال پس از تولد در لندن – در اتاقی که مشخص نیست آن روز جزئی از خاک یوگوسلاوی محسوب می‌شده یا خیر – ولیعهد الکساندر به سرزمین مادری‌اش بازگشت.
 
منبع: BBC World
ترجمه: وبسایت فرادید

فی ما فی...
ما را در سایت فی ما فی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان feemafee بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 13:57